رونمایی از فیلم مستند آن یک نفر
به گزارش نوید شاهد از کرمان ،درهفتمین
روز از دهۀ مبارک فجر ، مراسم رونمایی از فیلم مستند زندگی معلم و خبرنگار شهید
آتشی گوهری با کارگردانی سید حمید
میرحسینی در محل فرهنگسرای کوثرکرمان برگزار گردید.
آغاز گر این محفل معنوی ،قرائت آیه های
نور و رحمت بود . امام جمعه محترم شهر کرمان جناب حجة الاسلام و المسلمین جعفری با
وجود کسالت آمده بود تا با حضورپدران و مادران با استقامت شهدا از برکت خون شهدا
بگوید .بگوید که هر چه داریم از خون شهدا
داریم، از صبر و تحمل والای خانواده معظم شاهد داریم.از غلامرضا بگوید که در
سالهای دور در دوران دفاع در جبهه او را دیده وبیاد میآورد.اینکه جوانانی همچون او
از ارزنده ترین دارایی خود گذشتند تا ما در امنیت کامل و با غرور و سربلند زندگی
کنیم .تا کشورقدرتمند منطقه باشیم،تا حضورما درمسائل مهم منطقه جهت حل مشکلات
ضروری باشد .
در ادامه این مراسم از جوانانی تجلیل شد
که از دفاع مقدس و از شهدا فقط شنیده اند ،ولی حس مسئولیت آنان را برآن داشته تا
پیرامون زندگی یک شهید تحقیق کنند ، به آرشیوها سر بزنند ، مصاحبه کنند و فیلم
مستند بسازند.با تمام سختی هایش .آخر کار برای شهدا کردن سختی های خاص خودش را
دارد مثل خود شهادت .باید خیلی انگیزه داشته باشی تا جا نزنی و ناامید نشی .
تجلیل از خانواده شهدای رسانه استان هم
ذره ای ادای دینی بود از وظیفه خطیر و عظیمی
که شهادت فرزندانشان بر دوش جامعه ما
گذاشته اند .
سید حمید میرحسینی هم از انگیزه اش برای
این کار گفت .گفت که غلامرضا آتشی گوهری ،سید
مرتضی آوینی شهر کرمان است که رسالت خود را درک کرده بود ودرروزهای آتش و خون با
یک دوربین در خط مقدم حضور می یافت تا صحنه
های تکرارنشدنی دفاع جوانان غیورمان را از تمامیت ارضی کشور و انقلاب و ارزشهای
الهی را به تصویر بکشد و عملیات کربلای 5،
شهرک دوئیجی عراق ،پایان این رسالت بود .
سخنرانان بعدی "سرهنگ یزدی (رئیس
بسیج رسانه ) دکتر علی رمضانی (مدیر کل صدا و سیمای استان) و سردارحسنی سعدی (مدیر
کل بنیاد شهید و امور ایثار گران استان )هر کدام به سهم خود از شهید و ضرورت ادامه
راه شهدا و پرداختن به واژۀ ایثار و شهادت در قالب هنر گفتند .
تقدیر از همسر محترمه شهید " با
تمام خضوع و خشوعی که داشت و این شرکت وتجلیل را حق خود نمی دانست "قسمت دیگر
این برنامه بود.
امضا و نوشتن یادگاری بر روی لوح مراسم هم فرصتی بود تا شرکت کنندگان و مسئولین حرف دل خود را بر روی آن بنگارنند، تا در آینده سندی باشد بر این همدلی ها و همکاری ها .
زندگینامه شهید
شهیدغلامرضاآتشی گوهری در سال 1332 در کرمان متولد شد،هنگام تولد ایشان وضع اقتصادی خانوادهنابسامان بود.وی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان عدالت پشت سر گذاشت وپس از طی دوران راهنمایی ، جهت ادامه تحصیل راهی دبیرستان امیرکبیر شد و پس از اخذ مدرک دیپلم به نیروی هوایی ارتش پیوست ودر بندر عباس مشغول به کار شد.شهید در دوران قبل از انقلاب فعالیتهای فرهنگی چشمگیری از خود نشان می داد .همیشه اوقات فراغت خودراصرف مطالعه کتب دینی ومذهبی بخصوص قرائت قران کریم ومفاتیح الجنان می کرد.فعالیت مذهبی وتبلیغاتی شهید در محل کارش باعث گردیدکه شهید آتشی از نیروی هوایی استعفا نماید.استعفای وی قبول واقع نشد و وی مجبور به فرار از ارتش جهنمی شاه گردید.بعداز دوهفته دستگیر شد ومدت یکسال در زندان قزل قلعه درحبس بسر برد با پیروزی انقلاب در سال 57 به همت مردم آزاد گردید. شکل گیری کمیته انتظامات کرمان ،تاسیس انچمن اسلامی ، شرکت در تاسیس شعبه سازمان تبلیغات اسلامی در استان و.... گو شه ای
از فعالیتهای شهید درسالهای اولیه انقلاب بود .در سال 1359 شروع به همکاری با صدا
وسیما ی مرکز کرمان نمود ودر این رابطه به تهیه برنامه های مختلف رادیوئی اعم از
گزارش از جبهه های نبرد نمود. سپس به خدمت آموزش وپرورش در آمدوبا سمت مسئولیت
روابط عمومی دانشکده فنی شهید چمران در جهت آشنا ساختن هنرجویان ودانشجویان در باروری
ایمان آنان شروع به فعالیت نمودوبه تا سیس نمایندگی روزنامه رسالت در کرمان پرداخت
وسپس با پیوستن به سپاهیان عظیم حضرت محمد (ص) به جبهه عزیمت کرد.تا
اینکه در روز 17/11/65 لحظه موعود فرا رسید وزمان وصل به لقاء یار در حین
فیلمبرداری برای او مقرر گردید او در حال فیلمبرداری از حساس ترین مناطق عملیات
کربلای 5 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
وصیت نامه شهید :
مرا شهید
نخوانید چرا که شهید افضل و برتر است .مرا شهید نخوانید که شهید بهتر وبالاتر زهر
نامی ومقامی است. نمی توانم قبول کنم که مرا هم شهید می خوانند وتشییع می کنند.
کاش می شد تمام تکه تکه های این جسم بی ارزش فدای آرمانهای اسلام بزرگ می شد .کاش
می شد این جان ناقابل بی ثمر فدای انسانهای پاک همچون امام می شد. کاش این
بنده گنه کار می توانست ولیاقت آن را داشت که خود را فدای مهدی (عج) وقران می
کرد.کاش این بنده ذلیل بی مقدار می توانست در این سرای ناپایدار خود را فدای
آرمانهای جاویدان قران می کرد، وحرکتی وجنبشی به نسل جوان می داد ،کاش می توانستم
با خونم بنویسم که حکومت در دو جهان ودر همه حال از آن خداست و او پایدار است ،
کاش می توانستم همراه با اشک چشم گنه کارم مهدی موعود (عج) را صدا بزنم و از او
بخواهم که محرومین و مظلومین را نظری کند ومنتظران را اشاره ای ، کاش می توانستم
ولیاقت داشتم در رکاب حضرتش جسم و جان بی مقدار خود را فدای امانتی که در دستش
گذاشته شده است کنم، اما چه کنم نه سعادت آن را پیدا می کنم ونه لیاقت آن را دارم.