تولد در کرمان، شهادت در لندن
سهشنبه, ۰۳ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۰۱
ابراهیم هندوزاده در تاریخ 64/11/24، پس از جراحت حاصل از بمباران شیمیایی به بیمارستان لبافینژاد تهران و سپس به انگلستان اعزام شد و سرانجام در تاریخ سوم اسفند ماه 1364 به شهادت رسید.
نوید شاهد کرمان، "ابراهیم هندوزاده" در نهم مرداد سال 1339 در شهر کرمان به دنیا آمد، وی در کنار تحصیل، با راهنمایی پدر و برادرش مصطفی، در جلسات مذهبی و سیاسی شرکت کرد.
مقارن با گسترش امواج خروشان انقلاب اسلامی در سال 1357، موفق به اخذ دیپلم در رشتهی بازرگانی شد. او با شرکت فعّال در تظاهرات خیابانی و مردمی نقش پررنگی را در پیروزی انقلاب اسلامی ایفا کرد.
پس از تشکیل کمیتهی انقلاب اسلامی کرمان، وارد کمیته شد و در کنار فعالیتهای نظامی، ایجاد و حفظ امنیت شهر و مبارزه با قاچاق، در فعالیتهای تبلیغی و امر به معروف نیز مشارکت داشت.
ابراهیم هندوزاده در بهار سال 1359 وارد سپاه پاسداران شد و چندی بعد، به منظور مبارزه با عوامل تجزیه طلب به کردستان رفت. پس از رشادتهای کم نظیری که در برخورد با ضدانقلاب از خود نشان داد، نهایتاً اوایل سال 1360 رهسپار جبهههای جنگ تحمیلی شد.
در پایان همان سال، با تشکیل واحد اطلاعات و عملیات، به عضویت آن واحد درآمد و با توجه به تجربهای که از حضور در واحد تدارکات در کردستان کسب کرده بود، به عنوان مسئول تدارکات واحد اطلاعات و عملیات آغاز به کار کرد.
ابراهیم چنان شخصیت اطمینان بخشی داشت که گرم کنندهی محفل رزمندگان و تقویت کنندهی روحیهی پاسداران و بسیجیان و مورد توجه فرماندهان لشکر بود.
وی در بسیاری از کارهای سنگین نقشی گرهگشا و کلیدی داشت و در سنگر حفاظت از اموال جبهه، رعایت قانون و جلوگیری از اسراف، نمونه بود.
سرانجام او که در تاریخ 64/11/24، پس از بمباران شیمیایی مقر اطلاعات و عملیات بهشدّت آسیب دیده بود، ابتدا به بیمارستان لبافینژاد تهران، و سپس در تاریخ 26 بهمن ماه جهت مداوا به انگلستان اعزام شد، اما شدّت صدمات وارده به حدّی بود که نهایتاً در تاریخ سوم اسفند ماه 1364 به شهادت رسید.
مروری بر وصیت نامه شهید ابراهیم هندوزاده:
.... الان وقت آن رسیده که تصمیم بگیریم و کوتاهترین و دقیقترین راه را انتخاب کنیم و یا راهی پر پیچ و تاب و با فراز و نشیب زیاد که انتهای آن تاریک و در آن چیزی مشخص نیست و معلوم نیست، آیا به هدف اصلی برسند.
رفتن با اتکاء به خود میسر نیست باید در این راه متکی به خدا شد و قدم پیش گذاشت و با ناملایمات و سختیها ساخت، از خداوند یاری نموده و با مغفرت و آمرزش به درگاهش دل و جان خود را از آنچه که تا به حال بین خالق و مخلوق جدائی افکنده شده، از درگاهش عذر خواهی نموده و صورت بر آستان با عظمتش سائیده که بنده ی ناسپاسی بودیم.
شرمساری در مقابل ذات پاکش برایم بس است که در قبال آن همه نعماتش چه کرده ام، چه شکری به جای آورده ام، نزد خدا پوزش می خواهم که الله جل جلاله زهی سعادت است که او عذر پذیرد و با رحمانیتش مرا نوازش کند، به امید رحمتش بارها پیمان شکسته و بعد از آنکه سر از گریبان تنهایی و بی کسی در آورده، دوباره از مبداء هستی و وجود پناه خواسته که هیچوقت دست ردی بر سینه ام نزده و دوباره بهتر از پیش پذیرفته است.
دیگر بیش از این خجالت می کشم دستم به گناه آلوده شود و از درگاهش طلب یاری می نمایم که در این امر مرا یاری نماید که دیگر گرد هوسهای نفسانی و شیطانی نگردم و حس می کنم جرقه ای در دلم زده باشد، بسیار مشتاق دیدارش هستم ولی از خودش یاری می جویم، اگر که پذیرفت که هیچ و دیگر آرزویی بالاتر از آن سراغ ندارم و بهتر از این کسی را نصیبی نیست.
فقدان از دست دادن فرزندی برای خانواده و یا دوستی از دوستانم ممکن است مشکل باشد ولی برادرانم بکوشید تا رضای او را جلب کنید. تمام امور را برای او خالص کنید و رضایت رب العالمین را در نظر بگیرید که انا لله و انا الیه راجعون هنگام بازگشت باید آنطور باشیم که خودمان خندان و شاد و خدایمان از ما راضی باشد. اگر در بین شما نیستم دوست دارم که به اذن خدا باشم(به شرط یاری امام و انقلاب) از همگی طلب مغفرت و آمرزش می نمایم.
از همگی تمنا دارم از حقوقشان به من بگذرند و حق بر گردن من نباشد تا سبکبارتر به سوی خدا بشتابم، خداوند در عوض با همگی شما تلافی بنماید، گذشت را در طول زندگی پیشه کنید که راه و رسم مولایمان امام علی(علیه السلام) و رسم سید و سالار شهیدان امام حسین(علیه السلام) است.
گذشت داشته باشید که امید است خداوند از همه ما بگذرد. حال شما می مانید و وظیفه ای که به دوش شماست و آن گوش دادن به کلام امام است(اگرچه خودم از عهده آن به خوبی بر نیامده ام) و آن راه سعادت است و او بود که بیدارمان کرد.
او بود که هست و نیست را به ما آموخت و حق و باطل را شناختیم، زهی بی انصافی است که خدای ناکرده در مقابلش بی تفاوت باشیم که رضایت او رضایت رسول خداست و اگر خدای نکرده کفران نعمت شود ضربه ای جبران ناپذیر است. با همه شما اقوام، خویشان و همگی شما دوستان و آشنایانم می گویم که در قبال امام عزیز دردی است بی درمان که فقط درمانش رفتن به راه اوست و گوش کردن به حرف او و اجرای حکم و فرمان او.
به امید پیروزی اسلام و مسلمین در سراسر جهان و اقامه نماز در مسجدالاقصی به امامت روح خدا خمینی و به احتزاز درآمدن پرچم سرخ لا اله الا الله و محمد رسول الله بر گنبد اولین قبله مسلمین که خداوند در حقش فرموده: سبحان الذی اسری بعبده لیلاً من المسجد الحرام المسجد الاقصی و همچنین به امید روشن شدن چشم معلولین و مجروحین انقلاب و جنگ، خانواده محترم شهداء به ضریح خاموش ابا عبدا الله الحسین و به امید سعادت و رفتن به راه حق و حقیقت تمامی مسلمین و بندگان خداوند حق تعالی.
29/4/63 – اهواز شهرک نورد ابراهیم هندوزاده کرمانی
نظر شما