شهید «حسین سلیمی»: جواب خانواده شهدا را چه می دهید؟
چهارشنبه, ۰۹ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۰۵:۰۳
فردا که جنگ تمام شد جلوی خانواده شهدا چگونه رویتان می شود که سرتان را بالا کنید یا در روز قیامت چگونه می خواهید جواب فاطمه زهرا (س) را بدهید.
نوید شاهد کرمان، شهید «حسین سلیمی» سال 1344 در روستای گیتی آباد رفسنجان، متولد شد. وی در رشته ی اقتصاد اجتماعی تحصیل می کرد و با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه اعزام شد و در عملیات بدر و والفجر8 شرکت کرد.
وی در این عملیات از ناحیه ی پا مجروح و به اهواز منتقل شد و پس از مداوا به تهران و از آنجا به رفسنجان انتقال یافت . در سال 1365 مدرک دیپلم خود را دریافت و جهت تحصیل علوم دینی در حوزه علمیه ی امیرالمؤمنین (ع) تهران مشغول تحصیل شد. ایشان بار دیگر از طریق سپاه پاسداران به جبهه اعزام و در گردان 412 لشکر 41 ثارالله انجام وظیفه کرد و سرانجام در 4 خرداد 1367 در شلمچه به شهادت رسید.
خاطراتی از شهید «حسین سلیمی» را مرور می کنیم:
شهید سلیمی از نظر رفتار و شخصیت فردی بودند که در روستا همه او را قبول داشتند. فردی بودند با صداقت ، خوش اخلاق ، متین ، بزرگوار و ... و همین شخصیت و رفتار او باعث شده بود که در حوزه های علمیه هم حاج آقا کرباسی (مسئول حوزه علمیه)او را قبول داشته باشند و سرپرستی عده ای از افرادی را که تازه به آنجا می آمدند به وی بسپارند. همچنین شهید بزرگوار به خاطر فعالیت هایی که در انجمن اسلامی انجام داده بود از لحاظ مدیریتی هم فرد با تجربه ای بود. ایشان به افرادی که از لحاظ مذهبی بین مردم شاخص تر بودند علاقه داشته و از افرادی که چاپلوس بودند و اخلاق غیر اسلامی داشتند خوشش نمی آمد و در زمانی که در انجمن اسلامی بودند به روحانیت منطقه علاقه ی فراوانی داشت و تعریفشان را می کرد.
راوی: همرزم شهید
وقتی که در حوزه علمیه تهران بودیم شهید همیشه با وضو بودند و نماز شبشان ترک نمی شد. در جبهه هم این چنین بودند و به مستحبات هم زیاد اهمیت می دادند ، زیاد قرآن می خواندند و به دوستان و آشنایان هم توصیه می کردند که با قرآن مأنوس باشند. در انجام کارهایشان همیشه به ائمه معصومین (علیه السلام) متوسل می شدند و پیرو ولایت فقیه بودند و براین امر تأکید فراوانی داشتند.
راوی: همرزم شهید
شهید علاقه زیادی به حضور در جبهه داشت به همین خاطر دو سه بار به جبهه رفته بود و وقتی که از جبهه برگشتند مادرم به ایشان گفت که دوسه دفعه رفتی این دفعه دیگر نرو . شهید در جواب گفت: مادر مگر شما خانواده شهدا را ندیده اید که نه تنها یک شهید بلکه دو سه شهید داده اند پس شما فردا که جنگ تمام شد جلوی خانواده شهدا چگونه رویتان می شود که سرتان را بالا کنید یا در روز قیامت چگونه می خواهید جواب فاطمه زهرا (س) را بدهید. من باید به جبهه بروم و از کشورم دفاع کنم تا هم خودم راضی باشم و هم خانواده شهدا و هم ائمه (ع).
راوی: خواهر شهید
نظر شما