خاطراتی از شهید «علی ژاله»/ روزهي كله گنجشكي همين طوريه!
جمعه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۵۹
وقتي پيش پدر و مادر ميآمد كه بگويد: تقصير او نبوده كه روزهاش را خورده، مادر ميگفت :عيبي نداره علي آقا، روزهي كله گنجشكي همين طوريه.
نوید شاهد کرمان، "اهل ننیز او را می شناختند. به او می گفتند: حاج افضل،... حاج افضل ژاله.
مردی تسبیح به دست، ساده زیست و بی پیرایه. همیشه ی خدا ذکر به لب. کشاورزی با ایمان که دیانت او و همسرش زبانزد همه بود. سرآمد در انجام کارهای خیر. هنوز از ذهن مردم روستا، همّت او در ساختن مسجد، حسینیه و حمام، پاک نشده. مردم، مجالس روضهاي را که او برپا میکرد، به خاطر دارند. مزه ی آش نذری او را همه چشیده اند. محرم و صفر که می آمد، مجلس عزا به راه می انداخت.
حاج افضل هر سال وقتی از مزرعه نخود برداشت می کرد، مقیّد بود مقداری از آن را بین مستمندان مخصوصاً یتیمان تقسیم کند.
خانوادهي او مروّج دین و دین داری بودند...
در چنین خانواده ای «علی» پا به عرصه ی وجود گذاشت.
***قامت مش لیلا، در تابلوی ذهن زنان روستا، به عنوان یک زن فداکار و متدیّن نقش بسته است.
سفره های افطاری و خرج دادنش برای امام حسین و... همیشه ورد زبان مردم بود. همیشه با وضو بود و مقید به نماز اوّل وقت.
او هر روز صبح بچه ها را برای نماز اول وقت بیدار می کرد.
وقتی دیگ آش را بربار می گذاشت تا نذرش را ادا کند، آش نذری را کاسه به کاسه بین اهالی پخش می کرد. او و حاج افضل فرزندانشان را خيلي دوست داشتند.
دعای خیر آنها همیشه همراه علی بود و این جمله ورد زبانشان:
فرزندم: «الهی که خیر ببینی.»
علی در چنین خانوادهاي پرورش یافت.
***حاج افضل به یمن ورود علی به عالم خاکی، مراسم روضه ای برپا کرد و برای سلامتی اش گوسفندی قربانی کرد اين كار هر سالهي او شد.
علي آخرين فرزند خانواده بود و تو دل برو.
وقتي در عالم كودكي پشت سر پدر مي ايستاد تا نماز بخواند، هر كس كه او را مي ديد، محوش ميشد. سحر كه براي خوردن سحري بر ميخاست، با چنان ذوق و شوقي لقمه ميگرفت و از خدا طلب كمك مي كرد كه وقتي روز فرا مي رسيد و گرماي ظهر او را مجبور مي كرد تا روزهاش را بخورد، ناراحت ميشد. در خود فرو ميرفت و غم خوردن روزه وجودش را فرا ميگرفت.
وقتي پيش پدر و مادر ميآمد كه بگويد: تقصير او نبوده كه روزهاش را خورده، مادر ميگفت :عيبي نداره علي آقا، روزهي كله گنجشكي همين طوريه."
برگرفته از کتاب "یک بیابان کتاب"
شهید علی ژاله/ در سال 1341 در یکی از روستاهای رابر پا به عرصه وجود گذاشت. با شروع جنگ تحمیلی عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل گردید و در سال 1365 فرماندهی گردان ضدزره لشکر پیروز ثارالله را برعهده گرفت تا اینکه سر انجام در عملیات کربلای پنج به فیض شهادت نائل آمد.
نظر شما