خاطراتی از شهید «علي يار شول»؛
همسر شهید «علي يار شول» می گوید: به او گفتم: با اين پاي زخمي كجا مي‌روي؟ گفت بالاخره مي‌روم وقتي شهيد صادقي آمد به احوالپرسي‌اش گفتم علي يار نيست. گفت كجاست؟ گفتم: برگشته. گفت با اين پا برگشته اهواز؟
به گزارش نوید شاهد کرمان، سردار شهيد «علي يار شول» تابستان سال 1337 در روستاي اميرآباد سيرجان متولد شد. سال 1356 به خدمت مقدس سربازي اعزام شد و بعد از فرمان امام مبني بر ترك پادگانها، خدمت را ترك كرد. پس از پيروزي انقلاب، به نيروهاي سپاه پاسداران پيوست. در اوايل خدمت براي پايان دادن به غائله‌ي كردستان عازم آن منطقه شد. 
وی از سال 1359 تا سال 1365 به طور جدي و مداوم در جبهه حضور داشت و از كربلاي يك تا كربلاي پنج، فرمانده‌ي گردان عاشورا از لشكر 41 ثارا... بود. در سال‌هاي 1364 و 1365 در چندين عمليات شركت داشت و شهادت ايشان در بهمن ماه 1365 در عمليات كربلاي پنج در شلمچه بوده است. پيكر مطهر شهيد پس از نه سال يعني در تير ماه 1374 تحويل خانواده‌اش گرديد و در گلزار شهداي سيرجان به خاك سپرده شد.

با پای زخمی به اهواز برگشت !
در ادامه خاطراتی پیرامون شهيد «علي يار شول» را مرور می کنیم:
در كربلاي يك بعد از اين كه پاي ايشان مجروح شد و ديگر نمي‌توانست بجنگد، مجبور شد به خانه برگردد. يك روز شهيد صادقي زنگ زد و گفت خيلي او بچّه‌ها در عمليّات مهران شهيد شده‌اند، از جمله احمد و  عطا و ماشاء الله شول.
علي يار خيلي ناراحت شد. با همان پاي مجروح برخاست و گفت مي‌روم ببينم چه بر سر بچّه‌ها آمده . گفتم با اين پاي زخمي كجا مي‌روي؟ چه طور مي‌خواهي بروي؟ گفت بالاخره مي‌روم وقتي شهيد صادقي آمد به احوالپرسي‌اش گفتم  علي يار نيست. گفت كجاست؟ گفتم: برگشته. گفت با اين پا برگشته اهواز؟
زخم پايش خيلي خراب است. عفونت و خونريزي مي‌كند. گفتم من كه نتوانستم جلويش را بگيرم. شهيد صادقي با عجله راه افتاد و بالاخره به هر شكلي كه بود، علي يار از نزديكي پليس راه برگرداند به خانه...
راوی: همسر شهید
برگرفته از کتاب «مرد ناتمام قصه»

پایان پیام/
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده