نماز اول وقت در شرایط خاص!
چهارشنبه, ۰۷ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۰۹
همرزم شهید "محمد طایی" میگوید: صداي اذان که به گوش رسيد، مدتي به همان حال مانديم، کم کم دستهايمان خسته شد، پارچه را به همکارم دادم و از اتاق بيرون آمدم. محمد به نماز ايستاده بود. بعد از آن همه عجله و شتاب، اينک به آرامي نماز مي خواند.
به گزارش نوید شاهد کرمان، شهید "محمد طایی" سی ام خرداد 1333 در کرمان به دنیا آمد. وی پس از اتمام سربازی در 15 مهرماه 1356 راهی کانادا و در آن کشور مشغول فراگیری زبان شد. در بیستودوم بهمن 57 وارد ایران شد و به کرمان مراجعت کرد. محمد پس از ورود به کرمان، وارد سپاه پاسداران و در قسمت روابط عمومی مشغول به کار شد. وی سرانجام 13 آذر 1359در مهاباد به شهادت رسید.
در ادامه به مرور خاطراتی از شهید "محمد طایی" میپردازیم:
***به نماز اول وقت خيلي اهميت میداد، هميشه با شنيدن صداي اذان دست از کار مي کشيد. يک روز پارچه نوشتهای را به اتاق آورد. از من و از يکي از همکاران خواست دو طرف پارچه را بگيريم و آن را روی ديوار اتاق ثابت نگهداريم. ظاهراً قصد داشت اصلاحاتی روی نوشتههای پارچه انجام دهد. خيلي هم عجله داشت. دو طرف پارچه را گرفتيم. براي آوردن رنگ از اتاق بيرون رفت. همان موقع صدای اذان به گوش رسيد. مدتی به همان حال مانديم، کم کم دستهایمان خسته شد، پارچه را به همکارم دادم و از اتاق بيرون آمدم. محمد به نماز ايستاده بود. بعد از آن همه عجله و شتاب، اينک به آرامي نماز مي خواند.
راوی: سيد محمد واعظي نژاد (همرزم شهید)
***سال 1359 از سپاه اصفهان به کرمان آمدم و به عنوان فرمانده سپاه کرمان مشغول خدمت شدم . محمد طائي مسئول روابط عمومي و عضو شوراي فرماندهي سپاه بود. همان سال مسئوليت سپاه مهاباد و امنيت آن شهر به سپاه کرمان واگذار شد. برای انجام هماهنگی عازم کردستان شدم، همين که مطلع شد، خودش را رساند و گفت: «من نيز همراه شما خواهم آمد.» گفتم: «نيازي نيست. آنجا به اندازهي کافي نيرو داريم.» اصرار کرد و گفت: «ميل دارم از مهاباد عازم جبههي ايران و عراق شوم» بالاخره رضايت دادم و به اتفاق حرکت کرديم. ايشان بسيار خوش سفر و خوش مشرب بود. نفهميدم فاصلهي کرمان تا مهاباد را چطور رفتيم. به قدري حرفهاي شيرين و خاطرات جالب داشت که محو سخنانش بودم .
راوی: مختار کلانتري (همرزم شهید)
منبع: کتاب «افطار سرخ»
انتهای پیام/
نظر شما