شهید "خدارحم شمس الدینی":
نوید شاهد – در وصیت نامه شهید "خدارحم شمس الدینی" آمده است: از کشته شدن فرزند خود در راه خدا ناراحت و غمگین نباشید، من نتوانستم حقوق والدین خود را ادا کنم، پس عاجزانه می خواهم مرا حلال کنید ولی به شما اطمینان می دهم که تحمل داغ فرزندتان یکی از بزرگترین عبادات است.

به گزارش نوید شاهد کرمان، شهید خدارحم شمس الدینی يكم‌ فروردين 1336، در ‌شهرستان رابر به دنيا آمد. وی تا پايان مقطع متوسطه ‌‌تحصيل‌ نمود. سال 1361، ازدواج ‌كرد و صاحب پنج پسر شد. پاسدار بود که به جبهه اعزام شد و سرانجام در دوازدهم اسفند 1371، در بافت هنگام ماموریت در درگيري ‌با اشرار بر اثر اصابت گلوله شهيد شد.

نتوانستم حقوق والدین خود را ادا کنم

قسمت هایی از وصیت نامه شهید "خدارحم شمس الدینی" را در سالروز شهادت مرور می کنیم:

به نام خدا و به یاد اولیا و انبیائش و سلام بر امام امت و امت شهیدپرور با سلام بر حافظان انقلابش رزمندگان دلیر اسلام و سلام بر ارواح طیبه شهدا و شهیدان زنده و سلام بر پدر و مادرم و سلام بر خانواده خوب و مهربانم.

خدایا خوش دارم مجهول و گمنام در کربلای ایران جان خود را از دست بدهم و آرزویی در تلاش آن بودم برسم و بدنم تکه تکه شود تا قبری از این زمین اشغال نکنم و هیچ کس مرا نشناسد و هیچکس به یادم نباشد.
خدایا چه خوش است دست از جان شستن و دنیا را طلاق دادن و با مستکبران و ستمگران جنگیدن و به استقبال شهادت رفتن.

خدایا مرا ببخش گناهانی مرا احاطه کرده خود از آن آگاهی نداشتم، بارالها به درگاهت شکر می کنم که مرا همنشین محرومین و مستضعفین قرار دادی و سعادت حقیقی را نصیبم کردی و با حسینیان همراه در جبهه اسلام راه دادی و از لهویات دنیا به انوار الهی سوق دادی و در زمره کسانی که در راه تو نبرد می کنند قرار دادی.

پدر و مادرم سلام امیدوارم سلام فرزندتان را بپذیرید و از کشته شدن فرزند خود در راه خدا ناراحت و غمگین مباشید زیرا راه خدا را شناخته بودم و از اینکه سالها باعث رنج و زحمات شما بودم امیدوارم مرا ببخشید و من نتوانستم حقوق والدین خود را ادا کنم پس عاجزانه می خواهم مرا حلال کنید ولی به شما اطمینان می دهم که تحمل داغ فرزندتان یکی از بزرگترین عبادات است. (والدین خوبم من نمونه ام من به حیات رسیده ام من اوج گرفتم و به ملکوت اعلی پیوستم) به یاد من گریه نکنید به یاد حسین(ع) گریه کنید.

سخنی با همسر مهربانم: امیدوارم شما مرا ببخشید زیرا در این مدت کوتاه همسر خوبی برای شما نبودم اگر سخنی یا رنجشی از من دیده اید که مایه رنجش شما شده باشد بخاطر خدا مرا ببخش همسرم دوست نداشتم از شما و دو فرزندم جدا شوم ولی چه باید کرد باید در راه آزادی اسلام و خون و شهادتها بسیار خواهیم داد.

دو کودک خردسال میثم و محسن را خوب تربیت کن که باید حسینی تربیت شوند و بدان جهاد تو تربیت میثم و محسن است تا خود را آماده کنند برای دفاع از اسلام و قرآن و مستضعفین و از خداوند می خواهم به شما صبر بزرگی عنایت بفرماید.

پدر و مادرم خانواده ام را سپردم به شما و آنها را به آغوش خود بگیرند زیرا میثم و محسن دیگر بابا ندارند و سرپرستی آنها را به عهده خود بگیرید، اگر جسدم بدست شما نرسید ناراحت نباشید و اگر رسید هر کجا خود شما صلاح دانستید دفنم کنید اگر جسدم نرسید شما هیچگونه قبری برایم درست نکنید از برادرانم و خواهرانم می خواهم مرا ببخشند و مرا حلال کنند.

در پایان شما را به تقوی جویی دعوت می کنم. از برادرانم می خواهم حالا که لشکریان اسلام به رهبری امام امت و فرماندهی امام زمان بسوی الله پیش می رود اسلحه افتاده مرا بردارید و در هر زمینه ای می توانید در راه خدا و پیروزی اسلام قدم بردارید. مسائل اسلام را کوچک مشمارید (نماز، روزه، خمس، جهاد، زکات) را انجام دهید و از همه شما خداحافظی می کنم و شما را به خدا می سپارم.

پایان پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده