سجده خونین/ راز شهادت علياكبر زیر پل سابله !
به گزارش نوید شاهد کرمان، شهید "علياكبر محمدحسيني" سال 1337 در كرمان متولد شد. وی با آغاز جنگ تحميلي عراق عليه ايران، به سومار و جبهههاي جنوب رفت و در عملياتهاي ثامنالائمه و طريقالقدس شركت كرد. سرانجام علی اکبر محمدحسینی در تاريخ دوازدهم آذر ماه 1360، در زير پل سابله (پل ارتباطی سوسنگرد به بستان) به شهادت رسيد.
خاطراتی پیرامون شهید «علياكبر محمدحسيني» را مرور می کنیم:
بچه ها را جمع و جور کرد و به مقابله با پاتک دشمن شتافت، غروب غم باري بود، خيلي سخت گذشت، تعداد ما کم بود . امکانات نداشتيم. خسته بوديم . اما اکبر انگار خستگي را نميشناخت، سه شبانه روز نخوابيده بود. مرتب فرياد مي زد، يا مهدي (عج) مي گفت. دائم صدايش مي آمد : «کسي نخوابد. اجازه ندهيد کسي بخوابد. تيراندازي کنيد. خط را حفظ کنيد.» با آرپي جي به جان تانک هاي عراقي افتاد . اولين و دومين تانک را زد. راه تانک ها بسته شد . تانک سوم جلو آمد تا تانکهاي منهدم شده را به رودخانه بيندازد ، سومي را هم زد . تعدادمان کم بود. کاري از ما ساخته نبود. اکبر داد زد، التماس کرد، گفت:«مقاومت کنيد.» گفت « نيروي کمکي ميآيد.» اما هيچ نيرويي براي کمک به ما نيامد.
*** فقط خدا مي داند که اکبر چه حماسه اي آفريد. با جان خود از بستان و از سوسنگرد و از عمليات طريق القدس محافظت کرد. مانع نفوذ دشمن شد . پل سابله را حفظ کرد. تا شب مقاومت کرد . تانک هاي عراقي را يکي پس از ديگري به آتش کشيد . سرانجام ساعت 18:30 گلولهي تانک به پايش اصابت کرد. اگر عقب ميآمد ، نجات پيدا مي کرد. اما نميخواست روحيهي بچههايي را که با کمترين امکانات مقاومت ميکردند، خراب کند. از کساني که اطرافش بودند، خواست او را زير پل ببرند. زير پل که رسيد، همه را براي جنگيدن مرخص کرد تا در تنهايي به ديدار معبودش برود . تنها که شد، به سجده رفت. خون از زخم پايش روان بود و او با خدا راز و نياز ميکرد. سرانجام در حالي که همچنان در سجده بود ، به آروزي ديرينه اش دست يافت.
منبع: کتاب «حماسه سابله»
پایان پیام/