جز حاکمیت خدا، هیچ فکری بر ذهنم خطور نمی کند
به گزارش نوید شاهد کرمان؛ شهید "علی ترکمان" بيست و هشتم خرداد 1331، در شهرستان رفسنجان متولد شد. وی تا پايان مقطع متوسطه درسخواند و ديپلم رياضيگرفت. سال 1357، ازدواج كرد و صاحب يك دختر شد. كارمند وزارت نيرو بود، به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيستوهشتم آذر 1360، در گيلانغرب بر اثر انفجار مين شهيد شد. پيكر وي مدتها در منطقه بر جا ماند و پس از تفحص سال1361، در گلزار شهداي شهرستان همدان به خاك سپرده شد.
بخش هایی از وصیت نامه شهید "علی ترکمان" را مرور می کنیم:
عزیزانم در اینجا هر لحظه افکارم چون طوفانی عظیم و سیلی بنیان کن این من طبیعی را در هم می کوبد و در خود فرو می برد. در این لحظات است که تنهاییم را خداوند هستی بخش به دنیایی از حقایق مبدل کرده و در اعماق قلبم خطوطی را تصویر می کند.
این خطوط آرایش بخش نقشی از الله را در این تصویر می شود. هرگز نمی خواهم دقایق بدین تندی بگذرد. اینجا قدم به هر نقطه و مکانی که میگذارم جز حاکمیت خدا فکری و حتی خیالی بر ذهنم خطور نمی کند. تمامی دردها و آلامی که سالها چون غده ای سرطانی آزارم می کرد اکنون التیام یافتند.
دیگر اشک مجال دیدنم را نمی دهد. آه ای محمد(ص) ای پیام آوران حق، ای رسول خدا تو وساطت کن و دستم را بگیر تا از پای نیفتم و تو ای علی، ای شیر خدا، ای مرد حق و ای ساقی کوثر، ای جانشین پیغمبر تو که در خانه خدا متولد شدی و در خانه خدا شهادت دادی و در خانه خدا شهید شدی اینک این ناله های مرا بشنو و راهنمایم باش.
تو ای حسین(ع)، ای آموزگار شهادت تو که با خون غسل شهادت کردی اکنون به تو نیازمندم به من قدرت بیان ده تا از حرکت نایستم و چون آبی مانده متعفن نشوم و تو ای زینب(س) رسالت حسین بر دوش ای دختر فاطمه و ای فرزند علی خطبه ای دیگر بخوان تا صداهای نفس اماره ام را بشنوم.
تو ای خمینی، ای روح خدا، ای نایب مهدی(عج)، اینک به قافله سالاری تو می روم تا به کاروان شهدای صحرای کربلا بپیوندم پس در سکوت شبهایت دعایم کن تا دعای خیرت رهگشایم باشد.
تو ای مادر عزیز تو ای عزیزترین عزیزانم، با ناله هایت از خدا بخواه که این فرزند ناخلفت به مرادش برسد و بگو ای پدر ببخشای مرا تا که با ذلت و خواری نروم.
پایان پیام/