پس از شهادتم استـوارتر پیرو خـط امام باشید
به گزارش نویدشاهد کرمان، شهید نمک روح یکم مرداد ۱۳۴۱، در روستای سبزواران از توابع شهرستان جیرفت به دنیا آمد. پدرش مهدی قلی و مادرش عذرا نام داشت. تا پایان مقطع راهنمایی درس خواند، به عنوان سرباز ژاندارمری وارد جبهه شد. یازدهم آذرماه ۱۳۶۳، در آبادان بر اثر اصابت ترکش به پا و گردن، شهید شد. مزار وی در گلزار شهدای شهرستان زادگاهش واقع است.
در ادامه به بخشی از وصیت نامه شهید میپردازیم :
بسمه تعالی
سلام علیکم
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ
یعنی میپندارید کسانی که در راه خدا [کشته میشوند]مرده اند بلکه زنده اند و پیش خدا روزی میخورند.
با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و امید و نورچشم مستضعفان جهان (امام خمینی)
سرباز وظیفه نمک روح متولد اول مردماد ماه یکهزار و سیصد و چهل و یک شمسی برابر است با سال تبعید امام امت به عراق که در آغوش تنگاتنگ خانواده فقیر و صمیمی در شهرستان جیرفت چشم به دیده جهان گشودم.
پس از هفت سال دوران کودکی به مدرسه فرستاده شدم تا سال نهم ادامه تحصیل دادم و بعلت فقر مالی نتوانستم ادامه تحصیل را ادامه دهم ؛ پس از مدتی در تاریخ ۶۳/۲/۱۸ به انجام خدمت مقدس سربازی از محل زادگاهم اعزام گردیدم .
مدت تعلیماتی در زابل پس از گذراندن این دوره همراه برادران سرباز و رزمنده بطرف جبهههای جنوب نبرد با دشمنان کافر و جنگ حق علیه باطل روانه جزیره مینو ؛ جمعی گروهان سوم رزمی امام سجاد (ع) شدیم .
در حال حاضر در جزیره مینو میباشیم و این چند جمله را به عنوان وصیت نامه و سرگذشت زندگی کوتاه برای پدر و مادرم و برادران و خواهران مهربانم معروض میدارم و آنچه را در این ورقه کاغذ مینگارم امیدوارم که روزی مورد استفاده قرار بگیرد، چون هیچگاه دوست ندارم با مرگ طبیعی از این دنیای خاکی بروم.
خدا میداند که هر لحظه اسم شهیدی یا چهره نورانی آنها را میبینم بر خود میلرزم و احساس شرم مینمایم و آرزو دارم خداوند یکتا زمانی برساند جرعهای از شهادت نصیب من شود؛ ضمنا من یک سربازی بیش نیستم و این مرگ سرخ را بر زندگی ننگین ترجیح میدهم بر اساس ماموریت و مسئولیتی که در برابر انقلاب اسلامی ایران که خون هزاران شهید بخون خفته و مجروحین جنگ هستند بر خود میدانم این وظیفه الهی را با نیت پاک به پایان برسانم و عقیده دارم دشمن شکست میخورد و پیروزیم؛ حتی اگر کشته شدیم باز هم پیروزیم.
پدر و مادرعزیزم امیدوارم از شنیدن خبر شهید شدن من ناراحت نشوید ، اشک نریزید همانطور که امام امت در سوگ فرزند بزرگوارش مصطفی اشک نریخت و ناله نکرد، چون تقدیر الهی بود.
حال از شما برادران و خواهرانم درخواست دارم که پس از شهادتم استوارتر پیرو خط امام باشید و او را تنها نگذارید ؛ گوش بفرمان این زعیم عالیقدر و بتشکن زمان بدهید. گریه و ناله سنگرهای رزمندهها را پر نمیسازد مگر اینکه هر اسلحهای از دست برادری میافتد آن اسلحه را برداشته و سنگر را خالی نگذارند تا اینکه بقوت الهی و کمکهای غیبی این جهان خواران خون خوار را از روی زمین برچیند و اسلام راستین در سراسر گیتی گسترش یابد.
به امید پیروزی حق علیه باطل؛ در پایان توصیه میکنم امام را تنها نگذارید. سلام و درود بر روح پاک شهدای جنگ تحمیلی و راهیان حق، در ضمن چند قطعه عکس از صحنههای نبرد فرستادم آنها را نگهداری نمایید.
والسلام | و من الله توفیق.
انتهای پیام/