«حاج علی نادری» پدر گرانقدر شهید والامقام « حسین نادری » به فرزند شهیدش پیوست.
کد خبر: ۵۵۷۵۸۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۷
شهید محمد حسین نادری یکی از شهدای شهرستان شیروان است که ششم دیماه 13385 به دنیا آمد و درنهایت یکم مرداد 1362 در حاج عمران عراق دعوت حق را لبیک گفته و به کاروان شهدا میپیوندد.
کد خبر: ۵۲۴۶۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۰۶
«مصطفی ملک قاسمی» سرپرست بنیاد شهید سیرجان با خانواده شهیدان "رمضان لري نیا، حسین نادري نسب، سلمان کوچکی و احمدعلی آباده ای" دیدار و گفتگو کرد.
کد خبر: ۵۲۲۶۹۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۳
نوید شاهد - حسین لبخندي زد وگفت: «ما برای همین کار اومدیم و باید برویم جلو که ما رو به سیخ بکشن. ما با امام عهد بستیم كه مردانه بجنگيم و هیچوقت به دشمن پشت نکنیم.»
کد خبر: ۵۱۹۴۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۶
نوید شاهد - با ديدن سه راه حسينيه و چند تانک عراقي که موقع آزادي سه راه، بچه هاي گردان عاشورا منهدم کرده بودند ، همه به ياد شهيـد نادري افتادند، همين که بچهها اسم حسين را آوردند، حاج قاسم گفت: «شهيد نادري رحمة الله عليه... رحمة الله عليه... رحمة الله عليه.»
کد خبر: ۴۹۷۵۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۰۲
نوید شاهد - حسین افتاد روي زمين و عراقي ها بلافاصله رسيدند بالاي سرش. مي خواست هر طور که هست با عراقي ها درگير شود تا شهيد شود، ولي اسير آنها نشود، دست آخر عراقي ها با سر نيزه به جانش افتادند.
کد خبر: ۴۸۹۸۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۱۷
خاطراتی پیرامون شهید «حسین نادری»؛
نوید شاهد - شهید « حسین نادری » گفت: من از اين ناراحتم که سـفره اي را که خدا پهن کرده بود و سربازان اسلام ازآن استفاده ميکردند، دارد جمع مي شود. من تکليفم را انجام دادم، ولي از اين نگرانم که چرا خدا من را نپذيـرفته است.
کد خبر: ۴۸۳۹۵۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۰۲
خاطراتی پیرامون شهید «حسین نادری»؛
حسین لبخندي چاشني کلامش کرد و گفت: خستگي اي که رضاي خدا در آن باشد، خيلي شيرين است؛ اين شيريني هم براي همه قابل فهم نيست .
کد خبر: ۴۷۴۱۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۵
خاطراتی پیرامون شهید «حسین نادری»؛
ماشين هاي غذا و آب را قبل از رسيدن به خط مي زدند، بحران آب و غذا بود. با اين حال، گردان عاشورا هفت شبانه روز خط شلمچه را در عمليات بيت المقدس هفت نگه داشت، حسـين نشست پشت موتور و رفت به تمام خط سرکشي کرد تا کسي جا نمانده باشد.
کد خبر: ۴۶۷۵۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۱۹
حسین همه ي بچه ها را جمع کرد توي چادر و گفت: «ما براي نماز آمده ايم اين جا، الگوي ما اين نماز است و نبايد تعطيل شود، اگر تمام عالم را فتح کنيد، ولي نسبت به نماز بي اعتنا باشيد، ارزش ندارد.»
کد خبر: ۴۶۳۹۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۲۴
حسين با ناراحتي برگشت و گفت : «چرا اين کار را کردي ؟ چرا عاشق را از معشوقش جدا کردي ؟»
کد خبر: ۴۵۷۲۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۵
کد خبر: ۴۵۵۸۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۴
خاطراتی از شهید «حسین نادری»
حسین با ناراحتی گفت: به نمازخانه هم که مي روم يا يک عده از بچه ها آنجا خوابيدهاند و استراحت مي کنند و يا تعدادي دارند مناجات مي کنند که من نمي خواهم مزاحمشان شوم .
کد خبر: ۴۵۰۳۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۱۲
از قیامت می ترسم!/ خاطراتی از شهید «حسین نادری»
شهید حسین نادری می گفت: ميترسم من اين جا نباشم و يک قطره خون از رزمنده اي بريزد؛ در حالي که اگر بودم، اين قطره خون از او نمي ريخت.
کد خبر: ۴۴۵۱۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۱
خاطراتی پیرامون شهید «حسین نادری»؛
بعد از صحبت هاي حسين، امام جمعه گريه مي کرد و ميگفـت: « خاک بر سر ما. يک عمر توي حوزه زحمت کشيديم، حالا يک جوان با قاطعيت ميگويد من شهيد مي شوم و ما را نصيحت ميکند که دست از اختلاف برداريم .»
کد خبر: ۴۴۲۵۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۲۴
خاطراتی پیرامون شهيد حسين نادري؛
اسير عراقي آن قـدر تحت تأثير رفتار و اخلاق حسين قرار گرفته بود که وقتي حسين پشت قبضه ي 82 مي نشست، ميرفت و بـرايش مهمات مي آورد و با دست خودش مي گذاشت توي قبضه .
کد خبر: ۴۳۶۳۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۳
حسین با ناراحتي برمي گشت عقب، چند قدم بر مي داشت، نگاهي به پشت سرش مي انداخت و به پهناي صورت اشک مي ريخت .« ما اين جا را با خون شهدا گرفتهايم ، به اين راحـتي نبايد از دست بدهـيم .»
کد خبر: ۴۳۲۴۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۹
وقتي خودش را کنار جيپ رساند ، خون زيادي از بدنش رفته بود. رفت پشت بيسيم و با فرماندهي تماس گرفت. از فرماندهي پرسيد: «حالا چه کار کنم؟ تكليف من چيه؟»: بيا عقب... کارت را خوب انجام دادي.»
کد خبر: ۴۲۸۳۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۳۰
وقتي حسين به عنوان فرمانده گردان عاشورا معرفي شد، فقط هجده سالش بود، از گوشه و کنار زمزمه هايي بلند شد که فرمانده گردان کم تجربه است، جوان است، سابقه ي کارش کم است.
کد خبر: ۴۲۴۷۸۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۰۸
پدر حسین گفت: « تو که مي خواستي دکتر بشوي ، حالا چرا رفتي جبهه و درس را رها کردي؟»
خنديد وگفت: «جبهه خودش دانشگاه است. از دکتر شدن هم بهتر است».
کد خبر: ۴۱۹۶۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۱