سیری در کلام شهید «میرنورالهی»
شهید «سیّدابوالقاسم میرنورالهی» از شهدای دوران دفاع مقدس است. او در وصیت‌نامه‌اش خطاب به برادران بسیجی می‌نگارد: «اى برادران! همیشه طرفدار اسلام و روحانیّت باشید و نگذارید که عدّه‌اى فرصت‌طلب سوء استفاده کنند و همیشه در دعاهایتان امام و روحانیّت در خطّ اسلام را دعا کنید.»

به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید «سیّدابوالقاسم میرنورالهی» هجدهم بهمــن 1344 در شهرســتان كــرج به دنيا آمــد. پدرش سيدادريس، در شــركت كار می كرد و مادرش سيده نسا نام داشت. تا اول راهنمايی درس خواند. به عنوان پاسدار وظيفه در جبهه حضور يافت. بيست و دوم اسفند 1363 با سمت نيروی واحد تداركات در جزيره مجنون عراق به شــهادت
رسيد. اثری از پيكر وی به دست نيامد. 



وصیت نامه شهید
در ادامه متن وصیت‌نامه شهید میرنورالهی را بخوانید.
بسمه تعالی
این‌جانب سیّد ابوالقاسم میر نورالهى فرزند سیّد ادریس داراى شماره شناسنامه ۱۴۲۷ عضو پاسدار وظیفه وصیّت نامه‌ی خود را شروع مى‌کنم امیدوارم که این وصیّت نامه برلطف خدا قرار گیرد. الهى امین.

* ولا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون * مپندارید آنانکه در راه خدا کشته شده‌اند مرده اند بلکه آنان زنده‌اند و نزد خدا روزى دریافت مى‌کنند.
سلام و درود بیکران به رهبرکبیر انقلاب اسلامى ایران آن پیر جماران امید مستضعفان، در هم کوبنده‌ی ستمگران، سلام و درود بیکران بر شهیدان گلگون کفن ایران، که جان شیرین خود را نثار انقلاب اسلامى ایران کرده‌اند درود خدا بر آنان باد. اى همیشه جاوید! اى بى نیاز! اى بى شریک! و اى که فقط تویى امید براى نا امیدان! اى یارى دهنده‌ی مستضعفان! و اى سزا دهنده مستکبران! بنده‌ی شرمسار تو با کوله بارى از گناه و با قلبى پُر درد و با دلى جریحه دار و با چشمى پُر اشک، ناله کنان دستهاى ناتوان خود را بسوى تو دراز کرده، بنده‌ی تو مى خواهد که قلم عفوى بر روى گناهانش کشیده و او را به‌عنوان مجاهد در راه خودت قبول نمایى. خدایا! منِ روسیاه، جسم و جانم را به تو هدیه کردم. خدایا! آیم به سوى تو و لحظه اى از پا ننشینم تا به تو رسم، مددم کن. الهى! آرزو دارم که خون مرا به دریاى پاک خون شهیدان بریزى و مرا مورد لطف و عنایت خویش قرار دهى. خدایا! مرا نگذار که در حکومت اسلامیان آنچنان صحنه هاى شرم آور را از این گروهک‌ها ببینم. خدایا! در این لحظه هاى زندگى و نیز لحظه نبرد و پیکار به تو پناه مى برم و مى آیم به سوى تو و تو را ستایش مى کنم. خدا را شکر که این نعمت بزرگ را براى ما فرستاد تا موسى و على وار ما را از منجلاب فساد و بدبختى نجات دهد و همان جوان هایى را که تا دیروز در گوشه و کنار گناه مى کردند حال مثل حُر در دشت کربلاى ایران دلیرانه سینه‌ی خود را جلوى تیر خصم سپر مى کنند و شهید مى شوند.
و، امّا سخنى با مردم شهید پرور ایران: اى مردم! واى بحال شما اگر از انقلاب اسلامى و از خون هزاران هزار شهید در طول تاریخ حمایت نکنید. نگذارید عدّه اى مزدور، جوانان عزیز ما و همسنگرانمان را فریب دهند. با رهبران آنان قاطعانه برخورد نمایید و اگر طرفدارانشان هدایت نشدند، نگذارید هر کار که خواستند انجام دهند که ناگهان مى بینید کار از کار گذشته است. اى ملّت شریف ایران! قدر رهبرکبیر انقلاب اسلامى ایران را بدانید یک لحظه این امام را تنها نگذارید.
سخنى با برادران بسیجى: اى برادران! همیشه طرفدار اسلام و روحانیّت باشید و نگذارید که عدّه‌اى فرصت طلب سوء استفاده کنند و همیشه در دعاهایتان امام و روحانیّت در خطّ اسلام را دعا کنید.
سخنى با پدرم: پدرعزیزم! مى دانم که براى من زحمت بسیارى کشیدى و فرزندى پرورش دادى که در راه حق و حقیقت و اسلام فدا مى‌شود. این مأموریت از طرف خدا به من داده شده و من انجام دادم. از تو مى خواهم که براى من گریه نکنى و در راه اسلام و پیروى از امام امّت خمینى بت شکن همچون کوه با تقوا ومقاوم باشى. پدرم! شما به راه خود که اسلام است ادامه دهید و گوش به حرف این منافقین از خدا بى خبر و هزار چهره ندهید و از امام امّت خمینى بت شکن و اسلام و انقلاب و روحانیّت و ولایت فقیه دفاع کنید. نگذارید که کسى به این‌ها ضربه اى وارد کند.
سخنى با مادرم: مادر عزیزم! نور چشمم، من چه کنم تا این سن چقدر زحمت براى من کشیدى چقدر زحمت‌ها در مأموریتم به تو دادم. مرا حلال کن که نتوانستم جبران این همه زحمات تو را بکنم. مادرم! مگر خون من از على اکبر (ع) پسر امام حسین (ع) رنگین‌تر است؟ مادرم! شب شهادت مرا شب عروسی ام بدانید و هیچ گونه گریه و زارى نکنید که دشمن از گریه کردن تو شاد مى شود. همیشه خوشحال باش و استوار، و اگر خواستید گریه کنید در جایى خلوت گریه کن که نکند دشمن اسلام و روحانیّت تو را ببیند و دلشاد شود.
سخنى با برادرانم: برادران بهتر از جانم! مى خواهم که پیرو امام و یارانش باشید نکند که امام را تنها بگذارید نکند با تنها گذاشتن امام این همه خون شهیدانمان به هدر برود. اگر در آن زمان که من با شما بودم و شما را اذیّت کردم مرا ببخشید و حلالم کنید. پدرجانم! یک سال نماز و یک ماه روزه بدهکارم اگر توانستید برایم بجا آورید. اگر هرکس به این انقلاب و امام و روحانیّت و دولت جمهورى اسلام بد بین است حق شرکت کردن در تشییع جنازه من و مجالس من را ندارد. پدرخوبم اگر توانستید با لباس رزم و پوتین مرا در امامزاده محمّد حصارک دفن کنید. و، امّا دعا مى کنم که امیدوارم خدا از ما این دعا‌ها را قبول کند و به اجابت برساند: خدایا! اسلام عزیز و عدالت گستر را در سراسر جهان پیروز بگردان. خدایا! به این جوانان پُر شور ما عشق و علاقه نسبت به اسلام را عطا بنما. الهى! امام امّت و گرانقدر را در پناه خودت حفظ بگردان. خدایا! کسانى‌که در راه تو خدمت و قیام مى کنند همه‌ی آن‌ها را پایدار بدار. خدایا! انقلاب اسلامى ما را با انقلاب مهدى (عج) متّصل بگردان. دیگر عرضى ندارم و فقط شما را به خداوند متعال مى سپارم و امیدوارم که خداوند به شما صبر عنایت کند. خدایا خدایا تا انقلاب مهدى خمینى را نگهدار. و، امّا گفته اى که یادم رفته است این است که در سر قبر من این جمله را بنویسید: حزب الله مى جنگد، مى میرد، سازش نمى پذیرد.


پیام شاخص شهید بزرگوار بر اساس متن وصیّت نامه و مطابقت با آیات و روایات

پیام شهید: باتقوا باشید.

شاهد قرآنی: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ. (آل عمران/۱۰۲)‌ای کسانی که ایمان آورده اید! آن گونه که حق تقوا و پرهیزکاری است، از خدا بپرهیزید! و از دنیا نروید، مگر اینکه مسلمان باشید! (باید گوهر ایمان را تا پایان عمر، حفظ کنید.)

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده