وصیت شهيد «محمدعلی مدبر»
شهيد «محمدعلی مدبر» در وصیت خود می نویسد: «پدر و مادرم: اگر فرزند شما به درجه رفیع شهادت نائل شد افتخار کنید نه این که برایم عزا‌داری کنید بلکه جشن بگیرید و شیرینی به همه بدهید که فرزند شما شهید شده است و این را هم بدانید که شهدا زنده هستند و ناظر بر اعمال شما. پس اگر گریه‌ای است...»

بعد از شهادتم شیرینی پخش کنید

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «محمدعلی مدبر» یکم تير سال 1345 در آباده دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. دوران ابتدایی را تا کلاس چهارم با موفقیت پشت سرگذاشت. پس از آن ترک تحصیل کرد و به کارمشغول شد. او در کنار کار در مجالس مذهبی نیز شرکت می کرد. سال 1360 -1361 عازم جبهه نبرد شد. وی سرانجام 28 اردیبهشت سال 1361 بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.

متن وصیت: بعد از شهادتم شیرینی پخش کنید

بسم الله الرحمن الرحیم اینجانب محمدعلی مدبر چون دوره آموزش رزمی من تمام شده و چند روزی به مرخصی آمده‌ام لذا موقعیت را در این دیدم که وصیت‌نامه خود را بنویسم که اگر شهید شدم تکلیف خودم را تمام کرده باشم.

الان در منزل عمویم هستم و به دلیل این که سواد کافی ندارم از او خواهش کردم که به جای من این برگ خداحافظی را بنویسد و با اصرار زیاد خودم او را مجبور کردم که این کار را برای من انجام دهد.

اول از همه رویم را طرف پدر و مادرم می‌کنم و به آن‌ها می‌گویم که اگر فرزند شما به درجه رفیع شهادت نائل شد افتخار کنید نه این که برایم عزا‌داری کنید بلکه جشن بگیرید و شیرینی به همه بدهید که فرزند شما شهید شده است و این را هم بدانید که شهدا زنده هستند و ناظر بر اعمال شما.

پس اگر گریه‌ای است برای خودتان بکنید که خداوند تبارک و تعالی آخرت شما را به خیر کند و به جای این که تمام اعضای خانواده و هم چنین دوستان و آشنایان دور هم دیگر جمع شوید و گریه کنید همگی شما روی به قبله بایستید و برای امام عزیزمان خمینی بزرگ این پیرمرد جماران و این یاور مستضعفان جهان دعا کنید که او صحیح و سالم باشد تا اسلام نابود نشود و این امانت خدایی را به دست مبارک حضرت مهدی(عج) بدهد.

پدر، مادر، خواهر و برادر اگر این افتخار نصیب من شد که شهید شوم از شما این خواهش را دارم که پیرو راه امام باشید و امام یعنی اسلام پس از او پیروی کنید و راه مرا ادامه دهید و من امانتی بیش نبودم از همگی التماس دعا دارم که اگر از من خطایی سرزده مرا ببخشید چون بچه بودم و نمی‌فهمیدم حال به خود آمده و خودم را شناختم و به همین خاطر به ندای هل من ناصر ینصرنی امام عزیزمان لبیک گفته و به جبهه رفتم تا دین خود را ادا کرده باشم و با امام زمان(عج) ملاقات کنم و با خدا باشم. خداحافظ همگی شما و یاران امام عزیزمان. محمد علی مدبر. 20 اردیبهشت 1361 .

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده