بیمارستان در محاصره نيروهاي دمكرات بود
جمعه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۴۳
نيروهاي دمكرات و كومله تپه ی مشرف به بیمارستان الله اكبر را گرفتند، بيمارستان را محاصره كردند و به رگبار بستند، دقيقاً مثل زماني كه تگرگ روي شيرواني مي خورد و صدا مي دهد، گلوله به در و ديوار اتاق ما مي خورد.
به گزارش نوید شاهد کرمان، دکتر «کرامت یوسفی» فوق تخصص جراحی ترمیمی از جمله پزشکانی است که از روز اول آغاز جنگ تحمیلی در جبهه حضور یافته و در کنار سایر همکاران خود به مداوای مجروحین جنگ همت نموده‌است و کتاب جراحی در خاکریز برگرفته از خاطرات دوران دفاع مقدس وی به چاپ رسیده است.
در ادامه خاطراتی از دکتر «کرامت یوسفی» را مرور می کنیم:
نيروهايي كه مي خواستند به جنگ با دشمن بعثي بروند، در منطقه ی كردستان، بايد از كمين پيش مرگ هاي شيخ عثمان، دمكرات و كومله عبور مي كردند تا به نبرد با بعثي ها بروند.
شيخ عثمان رهبر يكي از گروهك هاي ضد انقلاب بود كه از جانب صدام حمايت می شدند. آن زمان مي گفتند كه يك گروه پزشك فرانسوي براي درمان مجروحين گروهك ها وارد منطقه شده اند.
يك شب نيروهاي دمكرات و كومله تپه ی مشرف به بیمارستان الله اكبر را گرفتند، بيمارستان را محاصره كردند و به رگبار بستند.
ما در اتاق خودمان بوديم. دقيقاً مثل زماني كه تگرگ روي شيرواني مي خورد و صدا مي دهد، گلوله به در و ديوار اتاق ما مي خورد. يكي از بچّه هاي اصفهان كه پاسدار بود و پسر كوتاه قد و فرزی بود،يك قطار فشنگ ضرب دري دور خود بست و در محوطه ی بيمارستان علاوه بر اينكه مسلسل وار تيراندازي مي کرد، دور ساختمان هم مي چرخيد و دائم درحال دويدن و تيراندازي كردن بود. بيش از يك ساعت اين صحنه جريان داشت.
من يك آن، سرم را از پنجره كردم بيرون كه ببينم چه خبر است. يك گلوله دقيقاً از جلو پيشاني من سفيركشان رد شد و من دو متر به عقب پريدم.
در آخرين اقدام، يك آرپي جي به يكي از ديوارهاي بيمارستان زدند و رفتند.
مدتي صبركرديم خبري نشد. از اتاق آمدم بيرون و آن جوان اصفهاني را كه آن جور فداكارانه دفاع مي كرد، بغل كردم و پرسيدم چرا اين جورخودش را به خطر انداخته بود؟ گفت: آخه دكتر جون! جان من در مقابل شما چه ارزش و اهميتي داره؟
بعدها از برادر حسيني شنيدم كه آن جوان فداكاربه شهادت رسيده است.
منبع: کتاب «جراحی در خاکریز»
پایان پیام/
نظر شما
