شهید مرتضی باریک‌بین

شهید «مرتضی باریک‌بین» جوانی شجاع و پرتلاش از دیار قزوین بود که در مسیر انقلاب و دفاع مقدس، با اخلاص و ایمان گام برداشت و سرانجام در عملیات فتح‌المبین، در راه آرمان‌های الهی به شهادت رسید.

«دوست داشت با چوب چیز‌های جدیدی بسازد و این کار‌ها را وقتی که مدارس تعطیل می‌شد انجام می‌داد. فنون نجاری یاد گرفت، در این کار استعداد زیادی داشت و اوایل ورودش به هنرستان چمران چند کتابخانه چوبی برای مدارس روستا‌های محروم قزوین درست کرد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید دانش‌آموز « شهید مرتضی باریک‌بین » است که تقدیم حضورتان می‌شود.

در دست‌نوشته به‌جا مانده از شهید «مرتضی باریک‌بین» می‌خوانیم: «همیشه در کارهایتان احساس مسئولیت بکنید دلتان برای وسائل و ابزاری که از بودجه ملت برای شما تهیه شده بسوزد و بعد از اینکه تخصصی هم پیدا کردید به فکر منافع خود نباشید ...»

شهید «مرتضی باریک‌بین» در وصیت‌نامه‌اش آورده است: «مسئله مهمتر از همه، انجمن اسلامی است که می‌تواند در هنرجویان احساس مسئولیت و شور انقلابی ایجاد کند تا در راه هدف‌های جمهوری اسلامی ایران قدم‌های مؤثری بردارد ...»

شهید «مرتضی باریک‌بین» در وصیت‌نامه‌اش آورده است: «سربلندی کشور به شما دانش‌آموزان بستگی دارد. اگر شما در کارهایتان موفق باشید پس همیشه سعی کنید در خود شور انقلابی را حفظ کنید ...»

«حاج‌آقا در قناعت‌ورزی تک بودند. اگر سیبی را می‌خوردند و نصف آن باقی می‌ماند. روی آن چیزی می‌کشیدند و در یخچال می‌گذاشتند تا بعدا میل کنند ...» ادامه این خاطره را از آیت‌الله باریک‌بین پدر شهید «مرتضی باریک‌بین» در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

آیت‌الله باریک‌بین پدر شهید «مرتضی باریک‌بین» زبان گویایی برای تعریف از خود نداشته‌اند و اصلاً یا خیلی کم از خودشان حرف می‌زدند و یا اصلاً به این موضوع توجه نمی‌کردند که در ادامه همزمان با سالروز وفات این پدر شهید بزرگوار طی گفتگو با مرتضی روزبه از رزمندگان و دوستان ایشان، ویژگی‌های شخصیتی و اخلاقی ایشان تشریح شده که از نظرتان می‌گذرد.

در قسمتی از کتاب «آیت‌الله حاج شیخ هادی باریک‌بین در دفاع مقدس» که روایت خواندنی خاطرات این عالم گرانقدر است، می‌خوانید: «یک شب از شهربانی به حاج‌آقا زنگ زدند گفتند اینجا بمب دست‌ساز پیدا کردیم که عاملش شما هستید و حاج‌آقا را تهدید کردند که امشب خانه شما را آتش می‌زنیم ...»

«عاشق ساختن بود. جلوی پله‌های مسجد نبی میعادگاه او بود از دست‌فروشی که وسایل الکترونیکی می‌فروخت. وسایل و ابزاری را که می‌خواست می‌خرید و یکی‌یکی وسایل الکترونیکی همسایگان را که خراب شده بودند درست می‌کرد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید دانش‌آموز « شهید مرتضی باریک‌بین » است که تقدیم حضورتان می‌شود.

«مادر بزرگوار شهید گفتند حاج‌آقا من مدت‌هاست که آرزو داشتم شما منزل ما تشریف بیاورید و چشم براه بودم. حاج‌آقا بسیار ناراحت شدند و گفتند مادر، من را در کوتاهی که کردم ببخشید و عذرخواهی می‌کنم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات «آیت‌الله هادی باریک‌بین پدر شهید مرتضی باریک‌بین » است که تقدیم حضورتان می‌شود.

در قسمتی از کتاب «آیت‌الله حاج شیخ هادی باریک‌بین در دفاع مقدس» که روایت خواندنی خاطرات این عالم گرانقدر است، می‌خوانید: «آیت‌الله باریک‌بین خیلی روحیه منحصر به فردی داشت، از این نظر که خستگی‌ناپذیر بود. ما جوان بودیم، ولی سن حاج‌آقا آن موقع سن نزدیک ۶۰ سال بود. ما جوان بودیم، ولی خسته می‌شدیم و می‌رفتیم برای منطقه، ایشان یک بار ندیدم که بگوید من خسته شدم برویم ...»

پیکر مطهر مادران شهیدان «مرتضی باریک‌بین و محمدباقر بابایی» با حضور مردم قدرشناس و مسئولان در قزوین تشییع شد.

«دوستان پدرم بنده را به خانواده آیت‌الله باریک‌بین معرفی کردند و از طریق خانواده‌ها با هم آشنا شدیم و در سن ۱۶ سالگی وارد زندگی جدید شدم ...» ادامه این خاطره همزمان با رحلت ربابه هاشمیان مادر شهید «مرتضی باریک‌بین» و همسر نماینده سابق ولی‌فقیه در استان و امام جمعه شهر قزوین را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

ربابه هاشمیان مادر شهید «مرتضی باریک‌بین» و همسر آیت‌الله هادی باریک‌بین(ره) نماینده سابق ولی فقیه در استان و امام جمعه شهر قزوین آسمانی شد.