خاطرات/
«قاسم از دور دیده بود که نادر زخمی شده بود به همین دلیل مثل یک آهوی تیز پا به طرفش دوید و اجازه نداد حتی برای لحظات کوتاه آرپیجی نادر به زمین بیفتد. هرچند در زدن آرپیچی خیلی کار کشته نبود اما به خوبی از عهده این مسئولیت برآمد...» در ادامه خاطره این شهید بزرگوار را از زبان همرزمش در نوید شاهد بخوانید.