نوید شاهد هرمزگان - صفحه 43

نوید شاهد هرمزگان

تصاویر به یادگار مانده از شهید «مصطفی ابراهیم‌نژاد مرادی»

پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان هرمزگان تصاویر به یادگار مانده از شهید «مصطفی ابراهیم‌نژاد مرادی» را برای علاقه‌مندان منتشر کرد.
خاطره‌‌ای از شهید «هادی اسکانی‌زاده»

روایتی از ایثار و همدلی یک سرباز وظیفه

پدر شهید تعریف می‌کند: به شهید گفتم؛ بیا سر سفره غذا بخور، شهید در پاسخ گفت؛ چطور ما غذا بخوریم در حالی که سیل زدگان غذایی ندارند. به او گفتم که دولت کمکشان می‌کند اما ایشان گفت؛ پس تکلیف ما چه می‌شود؟

سومین یادواره شهدای روستای اسلام آباد برگزار شد

یادواره شهدای روستای اسلام آباد شهرستان رودان با حضور نماینده ولی فقیه در استان هرمزگان برگزار شد.
گزارش تصویری/

برگزاری اردوی یک روزه ویژه دانشجویان دختر شاهد و ایثارگر در بندرعباس

در راستای تقویت روحیه‌، نشاط، ایجاد انگیزه و بالا بردن سطح بینش و شناخت معرفتی، بصیرتی و علمی در بین جامعه هدف و ارتقای سطح سلامت جسمی و روانی دانشجویان، اردوی یک روزه به مجتمع تفریحی و آب درمانی گنو ویژه دانشجویان شاهد و ایثارگر برگزار شد.
گزارش تصویری/

مسابقات قرآن کریم ویژه خانواده‌ معظم شاهد و ایثارگر برگزار شد

مسابقات قرآن کریم ویژه خانواده‌ معظم شهدا و ایثارگران هرمزگان با حضور ۲۸ شرکت کننده در رشته‌های تفسیر، ترجمه، حفظ، قرائت و تحقیق در مرحله استانی در گلزار شهدای بندرعباس برگزار شد.

زندگی‌نامه شهید «مهران نجیبی بندرعباسی»

نوید شاهد استان هرمزگان زندگی‌نامه شهید والامقام «مهران نجیبی بندرعباسی» را برای علاقمندان منتشر می‌کند.
خاطره‌‌ای از شهید «غلام ترکی‌زاده»

روایت یک شهید از جنگ، فداکاری و نجات جان‌ها

همسر شهید تعریف می‌کند: به شهید گفتم از جبهه تعریف کن و شهید گفت؛ یک تفنگ دستم دادند و من هم مشغول مبارزه شدم. در همین حین یکی از شهدا پایم را گرفت و گفت که زخمی شده‌ام و کمکم کن. من هم به عقب زنگ زدم تا با آمبولانس او را به بیمارستان ببرند.
نامه به جا مانده از شهید «غلام ترکی‌زاده»

نامه‌ای از شهید به دایی‌اش

نامه شهید گرانقدر «غلام ترکی‌زاده» برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود. شهید در نامه‌ای به دایی‌اش می‌نویسد: دایی جان ما 20 روزی را به روستای عین‌خوش رفتیم و بعد از آن به جای قبلی خودمان، شهر دارخوین برگشتیم. حالم خوب است. بعد از چند روزی به مرخصی می‌آیم و دیدارها تازه می‌گردد.
خاطرات شفاهی والدین شهدا

پسرم همیشه در خواب‌هایم حضور دارد

مادر شهید «دادشاه اسلامی جوزانی» می‌گوید: پسرم خیلی مهربان بود، در امور مذهبی فعال بود و اهمیت زیادی به انجام فرایض دینی می‌داد. تو یک سالی که در جبهه حضور داشت، دو بار مرخصی گرفت و آمد و برای بار سوم که به جبهه رفت به شهادت رسید. هر وقت خوابش را می‌بینم حالم را می‌پرسد و برایم هدیه می‌آورد.
خاطره‌‌ای از شهید «عبدالمجید قنبری باغستانی»

بازی کودکانه، سرآغاز حماسه‌ای بزرگ

مادر شهید تعریف می‌کند: حسینیه امام جعفر صادق(ع) مراسم تعزیعه‌خوانی بود، من و عبدالمجید هم شرکت می‌کردیم؛ وقتی به خانه برمی‌گشتیم می‌گفت: می‌خواهم شبیه‌خوان بشوم و نقش حضرت ابوالفضل(ع) را داشته باشم.
خاطره‌‌ای از شهید «حسن ذاکری»

لحظه‌ای از مهربانی و احترام به ارزش‌ها

همرزم شهید تعریف می‌کند: وقتی وارد رستوران شدیم، صدای ترانه به گوشمان خورد و چون ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) بود شهید از این بابت ناراحت شده بود ولی چون شهید اخلاق نیکویی داشت وقتی به صاحب رستوران اطلاع داد که ایام شهادت است...
خاطرات شفاهی والدین شهدا

شهید با وجود سن کمش، همچون یک سرباز ایثارگر بود

مادر شهید «حسین عالی‌زاده» می‌گوید: شهید اخلاقش خیلی خوب بود و مرتب قرآن می‌خواند. خیلی دانا و فهیم بود. هفده سالش بود که داوطلبانه به جبهه رفت. هر چقدر می‌خواستم منصرفش کنم قبول نمی‌کرد. به شهید گفتم؛ مادر هنوز اسمت برای سربازی در نیامده و سنت کم است ولی چهره‌ات مانند یک سرباز است.
زندگی‌نامه شهید «باقر جعفری»

شهید جعفری، مبارزه در کربلای سوسنگرد

نوید شاهد استان هرمزگان زندگی‌نامه شهید والامقام «باقر جعفری» را برای علاقمندان منتشر می‌کند.
گفتگویی با مادر شهید «ابراهیم رستاخیز»

17 سالش بود که یواشکی به جبهه رفت

مادر شهید «ابراهیم رستاخیز» می‌گوید: صبح که از خواب بلند شدم دیدم دمپایی ابراهیم نیست، نگاه که کردم دیدم شناسنامه‌اش هم نبود. گمان نمی‌کردم که به جبهه رفته باشد. بعد از 4 روز به ما خبر دادند که از همکارانش پول گرفته و به جبهه رفته است. گفتم خدا یار و نگهدارش باشد. زمانی که به جبهه رفت تازه به سن 17 سالگی رسیده بود.
خاطره‌‌ای از شهید «عزت‌الله جام‌خور»

ماجرای اولین شب حضورم در جبهه و دیدار با برادرم

برادر شهید تعریف می‌کند: ساک کوچکم را برداشتم و روی یکی از تخت‌ها دراز کشیدم. وقتی می‌خواستم چشم‌هایم را ببندم، تختی که موازی تخت من بود، بوی آشنایی می‌داد، بوی برادرم عزت‌الله بود. اول ترسیدم، چون اگر می‌فهمید مدرسه را رها کرده‌ام و به جبهه آمده‌ام، حسابی تنبیهم می‌کرد و مرا بر می‌گرداند.

اسناد تحصیلی به جا‌مانده از شهید «محمد لقمانی»

نوید شاهد هرمزگان ، اسناد تحصیلی به جا‌مانده از شهید «محمد لقمانی» را منتشر می‌کند.

ویژه‌نامه الکترونیکی شهید «علی عبدلی‌زاده» منتشر شد

نوید شاهد هرمزگان در سری ویژه‌نامه‌ها به معرفی اجمالی شهید «علی عبدلی‌زاده» می‌پردازد.

مستند «سردار دل‌ها» منتشر شد

پایگاه خبری نوید شاهد هرمزگان مستند «سردار دل‌ها» را با محوریت گرامیداشت یاد و خاطره سردار شهید «حاج قاسم سلیمانی» و شهدای مدافع حرم استان هرمزگان منتشر کرد. مستند «سردار دل‌ها» با اهتمام معاونت فرهنگی و آموزشی بنیادشهید و امور ایثارگران استان هرمزگان تهیه و تولید شده است.

همسران شهدا، درس ایستادگی را به همگان آموختند

مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران هرمزگان گفت: همسران شهدا با صبر و مقاومت در برابر سختی‌ها و مشکلات، درس ایستادگی را به همگان آموختند.
خاطره‌‌ای از شهید «اسماعیل فرخی‌نژاد»

حساسیت شهید «فرخی‌نژاد» در انتخاب دوست

برادر شهید تعریف می‌کند: اسماعیل با همه دوست بود ولی با عده‌ی کمی رفاقت ویژه داشت، او برای رفاقت کردن ملاک و معیار برای خودش درست کرده بود، برای مثال آن فرد آدم خلاف و بدنامی نباشد، پایبند به ارزش‌های دینی و مذهبی باشد.
طراحی و تولید: ایران سامانه