محمد علی عرفانی در کتاب "روی جادههای رملی" روایت میکند: لولهی توپخانهها به سمت نیروهای عراق در ایستگاه نورد برگردانده شد و اوّلین گلولهی فسفر سفید آزمایشی پرتاب شد. زمانی که از جلو خبر رسید توپ به هدف خورده است، آتش انبوه را اجرا کردند. سرگرد احمدی دست میزد و میگفت: هورا... آجری جون یکی دیگه درکن! گلوله باران آن روز عراقی ها را زمینگیر کرد و نتوانستند جلوتر بیایند.