پاسدار - صفحه 11

پاسدار
فرازهایی از وصیت نامه شهید"ناصر ترحمی"

اگر عزت می خواهید همه زندگیتان را فدای عقیده خود کنید

شهید "ناصر ترحمی" در بخشی از وصیت نامه خود می نویسد:شما را به خدا سوگند می دهم که اگر سعادت و عزت و عظمت می خواهید ایمان و اراده تان را قوی کنید و زندگیتان را تماماً صرف و فدای عقیده تان کنید. ایمان و اعتقادی که تا عمق جان اثر می گذارد و حرکت می آفریند و همچون امام حسین تمامی حیات را فدا می کند.

مراسم چهلم شهید محسن محمدی برگزار می‌شود

مراسم چهلمین روز شهادت، شهید کربلایی محسن محمدی جمعه 22 شهریور ماه برگزار می‌شود.
شهید «ابراهیم امیری هنزائی»:

تا آخرين قطره خون از اسلام عزيز پاسدار ى مى نمايم

شهید «ابراهیم امیری هنزائی» در وصیت نامه خود آورده است: تا آخرين قطره خون خود از اسلام عزيز پاسدار ى و حراست مى نمايم، زيرا اسلام دين شرف و فضيلت و آيين عزت نفس و حريت است.
خاطره

شجره طیبه / دفاع از وطن/ زندگینامه وخاطراتی از پاسدار شهید سید محمود پروینی

اما او در مقابل حرفهای من برگشت و گفت من بچه ام و تو پیر و توانائی رفتن به جبهه را نداری پس چه کسی از میهن اسلامی که مورد حمله و هجوم دشمن قرار گرفته باید دفاع کند...

شهید قدرت الله حشمتی در تیپ ویژه سید الشهداء

عملیات به لطف خدا در مهاباد- سردشت شروع شد و ساعت ۴ بعد از ظهر جهت انجام عملیات حرکت کردیم هدف ها را هم گرفتیم و در ساعت 11-12 بود که برگشتیم و عملیات خاتمه یافت.

پیمان خون با مهر صداقت

شهید اسماعیل میری می گوید: به جاست اگر رزم آورانی با ایمان، و جان بر کف ندای حسین ( ع ) را لبیک گفته و با خدای خود پیمان خون ببندند . آنها این پیمان را با خون خود مهر صداقت می زنند.
خاطره ای از همرزم شهید اسد الله رضایی؛

نترسید اما فواره خون از چشمش جاری بود

بعد از زدن تانک خود او مورد اصابت گلوله قرار گرفت از چشم راستش خون فواره می زد، با دیدن آن صحنه دستپاچه شدم. او با صورت خونینش دستمال را از جیبش بیرون آورد و گفت: چیزی نیست لطفا" با این چشم مرا ببینید.
توصیه شهید لشگری:

حجاب شما جهاد شماست

از خواهران و مادران عزیز تقاضا دارم که حجاب اسلامی شان را حفظ کنند زیرا حجاب شما جهاد شماست.
زندگینامه

نگاهی کوتاه به زندگی پاسدار نمونه شهید حبیب الله عبدالملکی

دوران خدمت خود را در لشکر 28 پیاده کردستان با افتخار به پایان رسانید و به خاطر نظم و مسئولیت پذیری و ولایت مداری که داشت همواره مورد تشویق سلسله مراتب فرماندهی خود قرار می گرفت...
خاطره

خصوصیات واخلاق شهید/ زندگینامه وخاطراتی از پاسدار شهید سلطانعلی کریمی

غالب خنده اش لبخند ملیحی بود که بر لبانش ظاهر می‌شد.به شعر خیلی علاقه داشت، از شهادت صحبت می‌کرد و اشعاری در خصوص شهید و شهادت قرائت می‌نمود...
خاطره ای از برادر شهید غریب کانی پان

ماموریتی که به شهادت ختم شد

هیچکدام از ما نمی دانستیم برادرم چه کار مهمی انجام می دهدو تصور نمی کردیم که کارش با تامین امنیت و آسایش مردم منطقه خودمان مرتبط باشد.
زندگینامه

زندگی نامه پاسدار رشیدانقلاب شهید حامد رستمی

وی الگوی اخلاق و رفتار بود عقیده داشت تا مادامیکه دشمنان قرآن و اسلام زنده هستند اسلحه را زمین نباید گذاشت باید از خون شهیدانی چون همتی ها(بخشدار ) و محمدی ها ( شهردار ) پاسدار ی کرد...
خاطره

برای رضای خدا/ زندگینامه وخاطراتی از پاسدار شهید حاج عطاء الله ولیزاده

شهید ولیزاده از دیدن سر و وضع و لباس های فرزند شهید متأثر و ناراحت شد. از چهار هزار تومان حقوقی که تازه گرفته بود، دوهزار و هفتصد تومان را در اختیارش گذاشت...
زندگینامه و خاطراتی از پاسدار شهید بهروز دورخ

پاسدار کامیارانی با زبان روزه خون داد!

بعد از دادن خون، فورا رفتم مقداری کمپوت میوه و خوراکی خریدم تا بخورد. تشکر کرد و یواش گفت روزه هستم! شهید بهروز با زبان روزه خون داد بدون اینکه کسی بفهمد.
خاطره

برای شهادت آماده ام/ زندگینامه و خاطرات پاسدار شهید محمدسلیم احمدی

به او گفتم اگر می ترسی، کنار بکش و اسلحه ات را تحویل بده! جواب داد که شهادت دوستان و همرزمانم روحیه ام را بالا می برد و من هم برای شهادت آماده هستم...
روایتی از غیرت و تعصب پاسدار شهید یدالله کیخسروی/

پاسدار ی که از 10 فرزندش برای انقلاب گذشت!

شهید معظم یدالله کیخسروی به همسرش می گوید: دین که جای خود دارد. غیرت و ناموس پرستی این اجازه را به من نمی دهد ساکت بمانم. تو هم ناراحت نشو خدا بزرگ است...
خاطره

«جسارت» و «شجاعت»؛ خاطراتی از پاسدار شهید کتابعلی فرجی

ما انسان هستیم. خدا را خوش نمی آید با اسیری که دستش از همه چیز کوتاه است چنین رفتاری کرد...
آلبوم عکس

آلبوم عکس شهید محمدرضا پیله‌فروش

محمدرضا پیله‌فروش،بیستم تیر ۱۳۴۷، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش حسین و مادرش بتول نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. پاسدار بود و از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. هفتم اسفند ۱۳۶۵، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

پاسدار افتخاری/ روایتی از شهید نورخدا صفری

آن روز در کامیون سپاه مشغول رانندگی بود که ماشین روی مین رفت و پاهایش شکست. او را به عقب بردند و دکتر به او گفت؛ به خاطر جراحت زیاد برای استراحت باید به منزل برگردد اما او که تحمل دوری را نداشت با چوب های زیر بغلش به منطقه رفت. در مبارزه با گروهک کومله دوباره مجروح شد.
خاطره

به کمک رزمندگان شتافت / خاطراتی از پاسدار شهید محمدسعید منبری

شب حادثه در واقع نگهبان نبود. وقتی به پایگاه حمله شد، فورا یک دسته مرمی درست کرد و برای کمک به رزمندگان، به طرف پایگاه به راه افتاد...
طراحی و تولید: ایران سامانه