یادداشت
اردیبهشت ۱۳۶۵، فکه شاهد غروب خورشیدی دیگر بود؛ خورشیدی که نه در افق، که در خونهای گرمی غرق شد که عهد بسته بودند تا کربلا را از چنگال صدامیان نجات دهند. شهید علیاصغر ابراهیمی، سرباز گمنام تیپ سیدالشهدا(ع)، اینبار نه با قلم که با خونش، وصیتنامهاش را بر خاک سرخ فکه نوشت. از تهران تا خطمقدم، از دیپلم ریاضی تا محاسبهی جبهههای نبرد، او ثابت کرد که «سیدالشهدایی» بودن، نه در نام که در ایستادگی تا آخرین قطرهی خون است. امروز پس از سالها، صدایش هنوز در گوش تاریخ میپیچد: «خدایا! مرگم را در راه خودت قرار ده...» و اینک او زنده است؛ در هر ذره از خاک میهن، در هر فریاد «یا زینب» دخترش، و در هر قدم رزمندهای که آرمانهایش را حمل میکند. این است سرنوشت مردانی که با شهادت، نامشان را جاودانه کردند...