مادر معلم شهید «رحیم صباغیان» نقل میکند: «لحظه واع، خیلی نورانی بود، از چهرهاش نور میبارید.» نوید شاهد سمنان شما را به دیدن این گفتگو جلب میکند.
کد خبر: ۵۶۷۷۷۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۹
مادر شهید «علیاصغر جودی» در گفتگو با نوید شاهد آذربایجان غربی
مادر شهید «علی اصغر جودی» در گفتگو با نوید شاهد آذربایجان غربی در مورد ویژگیها و رشادتهای فرزند شهیدش به گفتگو پرداخت که در ادامه میخوانید.
کد خبر: ۵۶۷۶۷۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۸
مادر شهید مهران باقری در گفتگو با نوید شاهد آذربایجان غربی
مادر شهید مهران باقری در گفتگو با نوید شاهد آذربایجان غربی در مورد رشادت ها و خاطرات فرزند شهیدش به گفتگو پرداخت که در ادامه میخوانید.
کد خبر: ۵۶۷۶۰۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۷
خاطرهای از شهید «علی مسلمزاده»
مادر شهید تعریف میکند: «پسرم خیلی مهربان و دلسوز بود، برای دفاع از ناموس و کشورش جانش را فدا کرد و همیشه شهادت آرزویش بود که در نهایت هم به آرزویش رسید.»
کد خبر: ۵۶۷۵۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۷
«جمال حیدری» مادر شهید «اصغر حیدری» دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
کد خبر: ۵۶۷۴۷۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۵
«هاجر صدیقی مهنی» مادر شهید ان والامقام «محمد و زهرا دادیان» دعوت حق را لبیک گفت و به فرزندان شهیدش پیوست.
کد خبر: ۵۶۷۳۲۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۲
خاطرهای از شهید «محمد کناری رائیز»
مادر شهید تعریف میکند: «جوان با احساس و مهربانی بود. پسرم محمد هر زمان که صحبت از جبهه و جنگ میشد با اطمینان قلبی میگفت: "من شهید میشوم" و سرانجام به آرزوی دیرینهاش رسید و ...»
کد خبر: ۵۶۷۱۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۰
حاجیه خانم سکینه سلطان طاقه باف مادر شهید ان «محمد حسن و محمدحسین نیرنگ» دعوت حق را لبیک گفت و به فرزندان شهیدش پیوست.
کد خبر: ۵۶۷۰۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۶
مادر شهید «حسن ترزبان» میگوید: به حضرت علی اکبر (ع) خیلی علاقه داشت و هر وقت اسمش را میآوردیم سرش خمیده میشد.
کد خبر: ۵۶۶۸۴۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۳
«حاجیه خانم شوکت رحیمی» مادر صبور شهید والامقام «شادگان اسماعیلی سراجی» به فرزند شهیدش پیوست.
کد خبر: ۵۶۶۸۳۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۲
حاجیه خانم سکینه تاجیک مادر شهید «سیدحسین حسینی» دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
کد خبر: ۵۶۶۸۳۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۲
مادر شهید میگوید: «پیکر پسرم پس از شهادت ۳۰ ماه مفقودالاثر شد و پیکر او را از روی یادداشتی که با اسم خود نوشته بود شناسایی شد. من جان پسرم را فدای امام حسین(ع) کردم.» نوید شاهد ایلام در سالگرد شهادت ضمن معرفی شهید، فیلم مصاحبه با مادر این شهید والامقام را منتشر می کند.
کد خبر: ۵۶۶۸۳۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۲
حاجیه خانم زلیخا دانسفهانی مادر شهید ان «مصطفی و موسی انصاریرامندی» از شهدای شهرستان چهاردانگه پس از سالها صبر و استقامت در راه دفاع از ارزشهای انقلاب و اسلام دعوت حق را لبیک گفت و به فرزندان شهیدش پیوست.
کد خبر: ۵۶۶۵۷۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۷
خاطرهای از شهید «محسن قنبریپور»
مادر شهید تعریف میکند: «بعضی مواقع که فرزندم پول توجیبی نداشت، مسیر مدرسه تا خانه را با پای پیاده میآمد که حدود دو الی سه ساعت طول میکشید تا به منزل برسد اما حاضر نبود از من پول توجیبی درخواست کند مبادا که من شرمنده او شوم.»
کد خبر: ۵۶۶۵۵۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۷
مادر شهید «علی اسدی» درباره خاطرات خود می گوید: من که پشت سر او میرفتم دید و گفت مادر جان اگر بیایی بر میگردم گفتم نه پسرم برو فقط میخواهم از پشت ببینمت.
کد خبر: ۵۶۶۵۴۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۶
خاطرهای از شهید «علی صادقی جغدری»
مادر شهید تعریف میکند: شهید بقیه را نهی از منکر میکرد و میگفت «ما باید نسبت به یکدیگر احساس مسئولیت کنیم، اگر شخصی مرتکب عمل خلاف شرع قرار گرفت به او تذکر بدهیم تا یاد خدا در دلها پر رنگ شود و...»
کد خبر: ۵۶۶۵۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۶
«مریم ارجمند» مادر شهید «عبدالخالد ماجدی» دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
کد خبر: ۵۶۶۵۰۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۶
خاطرات شفاهی والدین شهدا
شهید «ولیاله میرزایی» از شهدای دانش آموز استان ایلام است که فروردین ۱۳۶۶ در جبهه چنگوله به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر شهید میگوید: پسرم تنها ۱۷ بهار از عمرش گذشته بود که شهید شد، همیشه عکس امام روی سینه اش بود. فیلم این مصاحبه در ادامه تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۶۴۳۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۴
مادر شهید «محمد احمدی آسوری» میگوید: پدرش گفت: چون تو سرباز بودی دیگر نباید به جبهه بروی اما پسرم در جواب گفت: من حسین زمانم را تنها نمیگذارم. عشق او به امام زیاد بود.
کد خبر: ۵۶۶۴۱۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۲
مصاحبه با مادر شهید «علیاکبر تُرشیزی»
مادر شهید «علیاکبر ترشیزی» نقل میکند: «یک شب هم در رویا با پدرش دیدمش که در یک باغ سرسبز با میوههای فراوان است. به من گفت: بابا را هم آوردهام پیش خودم. به من هم یک کلید داد و گفت: هر وقت خواستی، بیا پیش ما تا در کنار هم باشیم.»
کد خبر: ۵۶۶۳۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۱