آخرین اخبار:

شهید رمضان علی هادیان

شهید رمضان علی هادیان

نام پدر: شکراله
تاریخ تولد: 1350/4/1
تاریخ شهادت: 1365/10/26
محل شهادت: شلمچه
مشاغل: ...........
محل تولد: ...........
علت شهادت: ...........
محل دفن: بلوک: نام گلزار:کوشکی شهر:خراسان شمالی - اسفراین
زندگی نامه
یکم تیر 1350، در روستا کوشکی از توابع شهرستان اسفراین دیده به جهان گشود .پدرش شکر الله نام داشت او کار مند بود .شهید دانش آموز اول متوسطه در رشته برق بود وی به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و در نهایت در ششم بهمن 1365، با سمت تخریب چی در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به کمر ، شهید شد.پیکر او را در زادگاهش به خاک سپردند. 
وصیت نامه

بسم رب الشهداء و الصديقين

با سلام و درود فراوان به يگانه منجى عالم بشريت و نايب برحقش امام خمينى و شهدا و اسرا و مفقودين و معلولين و شما ملت شهيد پرور اسفراين و پدر و مادر و برادر و خواهر و ديگر قوم و خويشان ، وصيتنامه ام را آغاز مى كنم :

وصيت من به شما پدر و مادر عزيزم اين است كه ، در عزايم گريه نكنيد ، البته نه اينكه اصلا گريه نكنيد ، چرا كه هر پدر و مادرى بچه اش را دوست دارد و نمى تواند در فراقش گريه نكند ، ولى در انظار گريه نكنيد كه دشمنان اسلام فكر ديگرى به سرشان مى زند و مى گويند كه حتما اين خانواده از امام امت روگردان شده است

پدر و مادر عزيزم ، امام را تنها نگذاريد . اى ملت شهيد پرور ، پشتيبان امام باشيد .

برادر عزيزم ، مگذار اسلحه ام بر زمين بيفتد و بپوسد ، بردارم قلب قاتل مرا نشانه رو ، قاتل من آن عراقى نيست كه مرا كشته ، قاتل من آمريكای جهانخوار است .

خواهرانم و اى تمام خواهران ايرانى ، حجاب اسلامى را رعايت كنيد و فرصت سوء استفاده را به ضد انقلاب جنايتكار ندهيد .

اى ملت شهيد پرور اسفراين ، اگر از من بدى يا بطور ديگرى از من ناراحت هستيد ، از شما خواهش مى كنم مرا ببخشيد تا روحم درون قبر آرام بگيرد ، تا تاريكى قبر برايم محو شود و تا تنگى قبر را احساس نكنم .

اى برادران و خواهران دانش آموز ، درس هايتان را بخوانيد و قدر امام و نايب امام و خودتان را بدانيد شما ذخاير اين مملكت هستيد و من اين بار براى عذر خواهى كتبى از مسئولين اعزام نيرو مى گويم ، از من راضى باشند و آنكه من گفتم از آنها ناراضى هستم ، از روى ناراحتى بود ، انشا الله مرا مى بخشند .

و حالا مى خواهم هدفم را از آمدن به جبهه بگويم :

من براى اين به جبهه آمدم كه عاشق بودم ، آرى عاشق امام حسين (ع) و حضرت مهدى (عج) و امام امت و عاشق بالاتر از اينها ، رسيدن به قرب الهى بودم .

من به خاطر اين به جبهه آمدم كه ، امام گفته بود امسال سال آخر جنگ است و من با خود گفتم اگر امسال سال آخر جنگ باشد و من به جبهه نروم ، جواب دوستان شهيدم را چه بدهم .

و در آخر پيامم به كسانى كه مرا دفن مى كنند اين است كه ، بگذاريد همه مردم جنازه من را ببينند و ضد انقلابيون نيز ناظر باشند ، شايد از اعمالشان پشيمان شوند و به خيل ياران امام حسين (ع) بپيوندند .

و نيز در آخـــر مى خواهم پدرم جنازه ام را در قـــبر بگذارد و قبرم مى خواهم در امامزاده جوشقان در نزديك ترين جا به قبر پدر بزرگم دفن شــــود

چندرسانه‌ای
طراحی و تولید: ایران سامانه