شهید «سیداحمد موسویسلحشور» در نامهای به مادرش مینویسد: با قطاری سفر کردم که در آن پیکر پانزده شهید بود و حالم خیلی گرفته شد. این نامه را در ادامه بخوانید.
شهید " فریدون محمدی" در بخشی از وصیت نامه اش نگاشته است: جوانان عزیز! درس خواندن، امروز برای شما یک فریضه ی اسلامی است، زیرا خودکفایی کشور ما در بخش صنایع و تولید کشاورزی، منوط به رشد فکری و فرهنگی شما دانش آموزان اسلام است.
وقتي شهید «علی ژاله» از جبهه ميآمد، اولين كارش بوسيدن دست پدر و مادر بود، و به دنبال آن انجام هر كاري كه آن ها مي خواستند و مثل هميشه خيررساني به اهالي روستا.
شهید "خلیل نژاد" تصميم گرفت به جبهه برود اما چون سنش كم بود او را از رفتن به جبهه منع مى كردند. ولى مهدى که رفتن به جبهه را وظيفه خود می دانست بالاخره موفق شد تا از طرف جهاد سازندگى مدتی براى بازسازى به سوسنگرد برود. داستان زندگى اين شهید گرانقدر را در نويد شاهد مازندران بخوانيد.
شهید دانشجو «جواد بهنام» که در دوران جنگ تحمیلی به شهادت رسیده است در وصیت نامهاش چنین مینگارد: تشریفات را کم کنید و برای من حجله نگذارید که از شهدای گمنام خجالت میکشم.
شهید "یحیی کرمی" در وصیت نامه اش آورده است: از دوستان و مردم می خواهم که جلوی خیانت های منافقین، این مزدوران کثیف آمریکا، را بگیرید و نگذارید بیش از این به مردم شهید داده ظلم کنند.
شهید «مهدی سبزهپرور» در نامهای از جبهه مینویسد:در جبهه همه چيز هست و هيچ چيز نيست و نغمه بانگ الله اكبر همزمان با طلوع سرخ بيانگر وجود «الله» است و دعوت به جهاد و عبادتهاي بيريا و ايثارهاي بيپايان.