زندگی نامه شهدا - صفحه 48

زندگی نامه شهدا

اعزام سه برادر به جبهه

شهید "نجف قلی احمدی" در سال 1341 در روستای رودکی جاويد کند در خانواده اي محروم و مستضعف به دنيا آمد. پس از مرخصی کوتاه و اعزام دوباره با دو برادر دیگرش براي دومين بار عازم جبهه جنگ شدند.
مروری کوتاه بر زندگی شهید "محمد سجادپور"؛

فرزندی صالح برای خانواده بود

شهيد "محمد سجادپور" در خرداد سال 1342 به دنیا آمد. او فرزند صالحی برای خانواده بود که در آذر 1362 به شهادت رسید.
مروری بر زندگی شهید "کاووس رحمانی"؛

شهادت برادر بزرگتر

شهید "کاووس رحمانی" در اردیبهشت ماه 1345 در روستاي اسلام آباد (ميانده) به دنیا آمد. برادرش در خاطره ای می گوید زمانی که می خواستم به جبهه اعزام شوم برادرم مانع رفتنم شد و گفت: اگر قرار است از این خانه کسی به شهادت برسد آن من هستم...

نماز اول وقتش ترک نمی شد

شهيد "رحمت الله غلامی" در آذر ماه 1346 در خانواده ای متدين و مذهبی به دنیا آمد. او نیز پیش از انقلاب اسلامی در تظاهرات و راهپيمايي ها شرکت می کرد. عشق به سالار شهيدان و شرکت در مراسم عزاداری، رعايت اخلاق اسلامي و نماز سر وقت از ويژگي هاي برجسته او بود.

زندگی نامه خودنوشت شهید "علیرضا زارع"

شهید "علیرضا زارع" در دفنر خاطراتش می نویسد: شب ها که زنگ راحتي مي زدند روي تابلو شعارهائي که به گوش مان خورده بود مي نوشتيم در آن موقع در بازارچه فيل خانه اي اجاره کرديم و مدت 6 سال در آنجا بوديم.
مروری بر زندگی نامه "شهید علیرضا زارع"؛

در پی شهادت بود

شهید علیرضا زارع در سال 1347 در شیراز به دنیا آمد. با آغاز جنگ تحمیلی بی صبرانه به دنبال موقعیتی بود که به جبهه برود و سرانجام در 15 سالگی موفق شد به جبهه برود.

یا پیروزی یا شهادت

شهید "محمدعلی مهدوی" در وصیت شفاهی سفارش کرده بود:«من می روم. یا پیروز می شوم و یا شهید. لزومی ندارد که نزدیکانم نگران شوند.» نوید شاهد سمنان شما را به خواندن زندگی نامه این شهید بزرگوار دعوت می کند.
مروری بر زندگی نامه شهيد فريدون کاردانی؛

صوت روح بخش قرآنش هنوز به گوش می رسد

شهيد فريدون کاردانی در شهريور سال 1340 در آبادان به دنیا آمد. همرزمانش می گویند: فریدون صوت زیبا و دلنشینی داشت. صوت روح بخش قرآن و زمزمه هاي زيبا و دلنشين و نمازهاي شبش هنوز به گوش می رسد .

او شهید صلح و آشتی بود

بچه های هم سن و سال مجید، گاهی اوقات سرِ بازی با هم دعوا و قهر می‌کردند. در این میان، او با زیرکی و گذشت خاصی که داشت، بچه‌ها را به صلح و آشتی دعوت می‌کرد. اگر یک روز مجید نبود، دعوا و قهرهای آنها ادامه داشت تا وقتی که مجید می‌آمد و مشکل را حل و فصل می‌کرد. شما را به خواندن زندگی نامه «شهید مجید فخاریان» از شهدای آذر ماه سال ۱۳۶۶ دعوت می‌کنیم.
تاملی در زندگی شهید عزت الله سليمانی؛

هدفى جز خدمت به اسلام ندارم

شهید "عزت الله سليمانی" در مرداد ماه 1342 در روستاي نرگس زار بالاده چشم به جهان گشود. وی در وصیت نامه خود می نویسد: اميدوارم كه تا مى توانم براى اسلام خدمت كنم و با نثار كردن خون خود بتوانم خدمتى بزرگ به اسلام و مكتب قرآن كرده باشم و من هدفى بجز خدمت به اسلام و جامعه روحانيت و مستضعفان جهان بيش ندارم ...
مروری بر زندگی شهيد رنجبر؛

مادرم افتخار ایران

شهيد نادعلی رنجبر سال 1345 در شيراز ديده به دنیا آمد او در آخرین دیدار به مادرش می گوید: مادر اگر من شهید شدم همانند حضرت زینب صبر پیشه کن تا با صبرت افتخاری باشی برای ایران اسلامی.
مروری بر زندگی شهيد "مجيد خرد"؛

سنگر ساز بی سنگر

شهيد "مجيد خرد" در خرداد 1339 در استهبان به دنیا آمد با آغازجنگ تحمیلی به عنوان سنگرساز به جبهه رفت.
زندگی نامه شهید"منوچهر امیرلو" / بخش دوم

کفن بر تن

پدر شهید "منوچهر امیرلو" نقل می کند که هنگام شرکت در راهپیمایی ها، کفن بر تن می کرد. پدر شهید افزود: هنوز هم باورم نمی شود که کسی جرأت چنین کاری را به خود بدهد.
زندگی نامه شهید"منوچهر امیرلو" / بخش اول

همچو ملک پدری

پدر شهید "منوچهر امیرلو" یک بار برای امتحان از او پرسید: چرا شب ها برای کشیک به بیرون می روی؟ مگر ملک پدری است؟ او در جواب من گفت: حتماً نباید ملک پدرم باشد. پس وظیفه انسانی کجا رفته است؟ من همان راهی را که امام می گوید طی کردم.

گوش به ندای آسمانی

شهید "مرتضی ابراهیم آبادی" در آخرین لحظات، هنگام شهادت، پس از آنکه به طور شفاهی وصیت نامه اش را به برادر همرزمش می گوید، از او می خواهد تا در این واپسین لحظات برایش قرآن تلاوت کند.
تاملی در زندگی نامه شهید "عادل بازیار"؛

"عادل" اولین اعزامی از روستا

شهيد "عادل بازيار" در مهر سال 48 در روستای پرین به دنیا آمد. با شروع جنگ نخستين کسي بود که از روستا براي جان فشاني عازم جبهه جنگ با متجاوزان بعثي شد.
مروری بر زندگی شهید عبدالمحمد اکبری؛

خانه ای که برای عروسیش آماده بود

شهيد "عبدالمحمد اکبری باصری" در یکی از روستاهای اصفهان به دنیا آمد و پس از مدتی در روستای شهید آباد فارس مستقر شدند. پدر عبدالمحمد در خاطره ای می گوید: خانه را برای عروسش آماده می کردم که خبر شهادتش را شنیدم.

موضوع انشای پردرد سر!

شهید "عطاالله امینی" معلم بود. در دوران تحصیل یک بار به علت اینکه موضوع انشایی مخالف با نظام به دانش آموزانش داده بود، توسط ساواک دستگیر و مدتی را در حبس به سر برد.

کسب علم انتهایی ندارد

شهید "عطاالله امینی" همواره به سخن پیامبر در رابطه با کسب علم تا گور اعتقاد داشت. خود این شهید برای بالا رفتن در مدارج علمی به تهران مهاجرت و در آزمون سراسری شرکت کرد.

در راه خانه اسیر شد

شهید "مهدی افروشه" زمانی که برای مرخصی عازم خانه اش بود، در راه توسط گروهک کومله گروگان گرفته می شود و پس از شش ماه تحمل شکنجه و اسارت در زندان به شهادت می رسد.
طراحی و تولید: ایران سامانه