زندگی نامه شهدا - صفحه 51

زندگی نامه شهدا

روایتی خواندنی از شهید ارجمندی

کتاب "عرشیان هم آشیان" به روایتی خواندنی از شهید "محمد علی ارجمندی" پرداخته است که نوید شاهد سیستان شما را به مطالعه این متن خواندنی و جذاب دعوت می کند.

گوش به فرمان امام

به شهید "محمدجعفر احدی گرگانی" گفتند: در دفتر آموزش ضمن خدمت به وجود شما نیاز است و شاید فعلا رفتن شما به جبهه ضروری نباشد. لیکن وی که فرمان امام امت همچنان در گوشش بود، به هیچ وجه نپذیرفت و برای نبرد علیه کفر مشتاقانه به سوی جبهه شتافت.
شهيد ابراهيم صالحی؛

اگر حسينی نباشی يزيدی هستی

شهيد ابراهيم صالحی در وصیت خود می نویسد: روي سخن با افراد همچون خودم مي باشد که هنوز اين تحول معنوي در آن اثر نکرده و هنوز مثل حيوانات فکر خوردن و خوابيدن هستند به آنها مي گويم بترسيد از عذاب الهي و بدانيد که اگر حسيني نباشي يزيدي هستی.
مروری بر زندگی شهيد ابراهيم صالحی؛

افتخارم شهادت در راه خداست

ابراهيم طي 3 سال در جبهه هاي جنگ حق عليه باطل و در عمليات های مختلفی حضور داشت و آرزویش شهادت بود . او در وصیت خود شهادت در راه خدا را افتخاری بزرگ می داند.

شهید "حسن آبشناسان"

شهید "حسن آبشناسان" فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهداء و فرمانده لشکر ۲۳ نیروهای ویژه هوابرد ارتش جمهوری اسلامی ایران بود. وی در هشتم مهر ۱۳۶۴ در جریان درگیری مستقیم با دشمن در منطقه سرسول کلاشین عراق بر اثر برخورد ترکش موشکهای گراد شهید شد.

برای دومین بار...

شهید "عباس آزادی" 2 بار به جبهه اعزام شد. بار اول در جبهه سومار ترکش خمپاره به شکمش اصابت کرد. بعد از بهبودی باز به جبهه رفت و این بار به درجه شهادت نایل گشت.
شهید "حسین آرم" در کلام پدر / بخش اول

از آزادي تا بهشت

شب قبل از ورود امام به ایران، شهید "حسین آرم" به همراه دوستانش خیابان ها را گلکاری نمودند. از آزادی تا بهشت زهرا را برای دیدار امام پیاده طی کردند، که البته دیدار آن روز میسر نشد.
زندگی نامه شهید "حسین آرم" / بخش دوم

در پس پرده ای از اشک

شهید "حسین آرم" در راه بازگشت به جبهه، در آخرین اعزامش با چشماني اشك آلود با خانواده اش وداع گفت و سوار قطار شد. رفت تا آخرين قطره خون خود را در راه انقلاب نثار كند.
ناملی در زندگی شهید عبدالنبی ميرزائی،

شهادت پس از سيزده سال انتظار

شهيد عبدالنبی ميرزائی 19 ساله بود که به جبهه رفت و چند سال بعد به جمع سپاهیان پیوست و به سمت فرماندهی گردان امام حسین (ع) منصوب شد وی در حال خنثی سازی منطقه جانباز شد...
زندگی نامه شهید "حسن آب شناسان" / بخش دوم

صدام برای سر این شهید جایزه تعیین کرد!

اقدامات شهید "حسن آب شناسان" در منطقه دشت عباس چنان دشمن را بر افروخته بود كه "صدام حسين" علناً براي سر او جايزه تعيين كرده بود و زبده ترين چريكی هايش را به مقابله او مي فرستاد.
زندگی نامه شهید "حسن آب شناسان" / بخش اول

شهيد صحرا

دشت عباس شاهد حضور سرهنگ و ياران همراه وی بود. او راه نفوذ عراق را در آن منطقه كاملاً بسته بود. " شير صحرا" و " شهيد صحرا" لقبي بود كه مردم بومي دشت عباس به او داده بودند.

کوله باری بر دوش

شهید "قدرت آقابراری" سه بار مجروح شد. پس از بهبودی نسبی از آخرین جراحت، که سخت ترین آن ها بود، عزم رفتن کرد و کوله بارش را برای آخرین بار بست. چیزی نگذشت که پس از 21 ماه تلاش خالصانه به شهادت رسید.

همسری خوب، پدری نمونه، کارمندی موفق و دوستی مهربان

شهید "شکرالله احیایی" را می توان به عنوان همسری خوب، پدری نمونه، کارمندی موفق و دوستی مهربان معرفی کرد. این صفات اغراق نیست؛ صحبت آشنایان او همگی سندی است بر واقعیت داشتن چنین کرداری از یک انسان معمولی.

چهار روز تا شهادت

مادر شهید "عباسعلی پیرمرادی" نقل می کند که وی سوم مهر عازم جبهه شد و هفتم خبر شهادتش را به خانواده اش رساندند.او در واکنش به شهادت فرزندش می گوید: خدایا راضی ام به رضای تو، امانتی داده بودی که به سوی تو بازگشت.

آنچنان مشتاق شهادت بود که موقع رفتن می خندید

پس از اولین حمله زمینی عراق شروع شد او جزء اولین افراد گروه بود که برای جبهه ثبت نام کرد. فردای آن روز آمد و از ما خداحافظی کرد. نکته مهم اینجاست که وقتی مرا بوسید گفت مرا حلال کن چون من بر نمی گردم. همان هم شد؛ چون آنچنان مشتاق شهادت بود که موقع رفتن می خندید.

او چیزی ورای تصور بود

شهید " شهید اسماعيل پيمانگو " در محل کار خود دست به توزیع اعلامیه هایی که در پاریس منتشر می شد زد. کسی باور نمی کرد که توزیع این اعلامیه ها کار او باشد، زیرا ظاهرش او را انسانی بی تفاوت در مقابل اتقاقات سیاسی نشان می داد اما درون او چیزی غیر از این بود.

شهید "غلامرضا توکلی" : من امانتی بیش نیستم

شهید "غلامرضا توکلی" در آخرین دیدارش با خانواده قبل از اعزام به آن ها چنین گفت که من از بیت المال تغذیه کردم و باید به وطنم خدمت کنم تا وجدانم راحت باشد. اگر من تا یک ماه دیگر برنگشتم بدانید که شهید شده ام. من امانتی بیش نزد شما نیستم.

خداحافظ فرمانده

شهید "تیمور بابایی" به عنوان ستوان یکم ارتش در جبهه حضور یافت. بر اثر اصابت ترکش به بدن، به لقای پروردگار خود پیوست. او فرمانده ای با لیاقت و شجاع بود که لحظه ای در وظیفه خود سستی نکرد.

دفاع مهم تر از تحصیل من است!

با اینکه شهید "غلامرضا بیک محمدی درمنی" علاقمند به ادامه تحصیل بود، ولی مسئله جنگ را مهم تر از آن تشخیص، دفاع از میهن اسلامی را سرلوحه کارهای خود قرار داد و خود را زودتر از موعد مقرر به سربازی معرفی کرد.

15 روز انتظار تا ابد...

شهید "عماد آرم" در آخرین نامه خود به خانواده اش از بازگشتش در 15 روز دیگر خبر داد. چند روز به بازگشتش مانده بود که در حال رساندن وسایل امداد، بر اثر اصابت گلوله برای همیشه در جبهه ها ماند.
طراحی و تولید: ایران سامانه