زندگی نامه شهدا

نگاهی به زندگی شهید عملیات «کربلای یک»

جبهه بی تابش کرده بود...

سوم راهنمایی بود که میخواست برود جبهه او را نمی بردند. چون سنش کم بود. اول نظری بود که رفت پاکسازی خرمشهر با شهید وحید قمی همکلاس بود و وحید را خواب دیده بود. وحید خیلی ناراحت بود به او گفت من خیلی تنهایم. جواد گفته بود من چهار روز دیگر میایم.

زندگی نامه شهید "عسگر باقری ویشکانی" شهید آزاد سازی مهران

دلش از دنیا به تنگ آمده بود؛ بدن مطهرش تکه تکه شد

شهید باقری ویشکانی از شهادت دوستانش دلش از دنیا به تنگ آمده بود و مدام به پدر گرامی خود گفته بود که من لیاقت شهادت را ندارم؛ اما سر انجام شربت شهادت را نوشید.

زندگی نامه شهید "محمدرضا باقری نراقی": لباس رزم به تن می کنم

شهید باقری در دوره ای مسئولیت آموزش دوره چریکی (سپاه پاسداران) را به عهده داشتند. زمانی که احساس کردند در جبهه به وجود ایشان بیشتر احتیاج است، لباس آموزش را از تن بیرون کرده و لباس رزم به تن کردند.

مروری بر زندگی و وصیت نامه "شهید حمید باقری مورچــه خورتی"/ ندای مرا به گوش ملت برسانید

شهید باقری در وصیت نامه خود مادر و پدرش را به صبر زینبی دعوت کرده و از آنها چنین خواسته که ندایش را به گوش مردم برسانند و راهش را ادامه دهند. در ادامه زندگی نامه وی فراز هایی از وصیت نامه وی را می خوانید.

با شهدای هفتم تیر تهران بزرگ؛ شهید محمود تفویضی/ «وقف خدمت»

از همسر شهید نقل است که ایشان در زمانی که به کار دولتی مشغول بودند، روزها اكثرا بعد از نماز صبح ديگر نمي خوابيد و قبل از طلوع آفتاب اكثرا از خانه خارج مي شد و شبها دير وقت به خانه مي آمد و به نوعی خود را وقف کار کرده بود.

با شهدای هفتم تیر تهران بزرگ؛ شهید "رضا ترابی"/ مسئول تبليغات شاخه دانشجويي حزب جمهوری اسلامی

شهید رضا ترابی از شهدای حادثه هفتم تیر 1360 می باشد. وی زمانی که تنها سیزده سال داشت پدرش را از دست داد. اما از تلاش دست نکشید و در دانشگاه قبول شد. وی نهایتا در هفتم تیر ماه به شهادت رسید.

زندگی نامه شهيد حسن بخشايش؛ از شهدای هفتم تیر

با شهدای هفتم تیر تهران بزرگ؛ «شهید حسن بخشایش»: افشاگر جريان انحرافي

شهيد حسن بخشايش در سال 1336 در تهران به دنيا آمد. وي در سال 1355 وارد دانشگاه علوم تبريز شد . در سال 56 و قيام مردم مسلمان تبريز صورت فعالانه تري به مبارزات خود ادامه داد. در سال 57 به همراه دوستانش تشكيل گروه دادند. وي در سـال 58 مقابل آشوبگران حزب منحلة‌خلق مسلمان مقاومت کرد و در سال 59 همگام با آغاز انقـــلاب فرهنگي به تهران آمده و از مهر ماه 59 همكاري نزديك و تشكيلاتي خود را با حزب جمهوري اسلامي آغاز نمود.

زندگینامه شهید "قاسم باقری کزازی"

جوانمردانه رفت

شهید باقری در تمام طول مدتی که در جبهه مشغول بودند را بدون هیچ چشم داشتی وقف پاسداری کردند؛ حتی برای اعیاد نیز به مرخصی نمی آمدند و به نوعی بیشتر وقت خود را در جبهه عاشقانه سپری می کردند.

خاطره ای از شهید "قاسم باقری کزازی" ؛ به نقل از مادر مکرمه شهید

شهادت قاسم و قصه تلخ خواهری که دوری برادر را تاب نیاورد

مادر شهید چنین نقل می کند که برای آخرین بار که شهید باقری به خانه آمد، از تک تک اعضا حلالیت طلبید و می گفتند برایش اسفند دود کن، صورتش بسیار نورانی شده است.

زندگی نامه "مجتبی باقری کماسائی" به نقل از مادر شهید

توفیق ادامه راه شهدا

شهید مجتبی باقری گماسائی شب ها را به پاسداری می پرداخت. روزها نیز در آسایشگاه جانبازان انقلاب، به خدمتگزاری شهدای زنده مشغول شد.

زندگي نامه شهيد مهندس هادي اميني از زبان همسرش؛ از شهدای هفتم تیر

در قاموس شهادت، واژه وحشت نيست

شهدای عزیز کشورمان از روی عشق به سمت خداوند بال گشودند و در راه عشق چیزی جز معشوق دیده نمی شود و هراسی از غرق در او شدن ندارند. امام خمینی در این رابطه چنین فرمودند: "در قاموس شهادت واژه وحشت نيست".

زندگی نامه شهيد "حسین اكبرى"؛ از شهدای هفتم تیر

عهد پر ثمر

شهید حسين اكبري از همان ابتدا با رنجها و محروميتهاي طبقات مستضعف و رنج كشيده آشنا شد و همواره در طول زندگي پر ثمر خويش تا شهادت تعهد خود را نسبت به قشر محروم احساس مي كرد و تا پاي جان نسبت به اين ميثاق وفادار ماند.

زندگی نامه شهید عباس ابراهیمیان از شهدای هفتم تیر 1360

معرف من، ایمان من است

زندگی نامه شهيد عباس ابراهيميان، مسئول حراست امام خمینی در مدرسه علوی که در فاجعه بمب گذاري دفتر جمهوري اسلامي به درجه شهادت رسيد.

زندگی نامه و وصیتنامه شهید "علي اصغر آقا زماني"، از شهدای هفتم تیر

وصیت در زیر آوار

شهید علی اصغر آقازمانی مسئول دفتر آبت الله هاشمی رفسنجانی در زمانی که ریاست مجلس را بر عهده داشتند، بود. این شهید بزرگوار از 72 تن شهدای حادثه هفتم تیر سال 1360 می باشد.

زندگینامه خود نوشت شهید محمدصادق اسلامی کیلانی از شهدای هفتم تیر 1360

تا مرز شهادت...

شهید اسلامی در سال 40 به نمایندگی از طرف موتلفه اسلامی به حضور امام رسید و گفت برادران ما حاضرند تا مرز شهادت پیش بروند و با بستن بمب به خودشان و رفتن زیر ماشین شاه او را از بین ببرند.

دلنوشته ای از برادر گرامی شهید «علی پرویزی» منتشر شد؛

دلنوشته ای برادرانه در وصف «شهادت»

برادر من و هزاران برادرانم در کربلای ایران به عهد خود وفا کرده و به لبیک امام حسین سالار شهیدان ندا داده و برای عظمت و سر بلندی اسلام شهید شدند

به مناسبت سالگرد واقعه 7 تیر؛

زندگی نامه شهید آیت الله حاج سید محمد تقی حسینی طباطبایی

شهید آیه الله حاج سید محمد تقی حسینی طباطبایی در اول دی ماه ۱۳۰۷ در خانواده ای روحانی در یکی از روستاهای زابل (چلنگ) دیده به جهان گشود. پس از طی دوران طفولیت به جهت عشق و علاقه وصف ناپذیری که به تحصیل و یادگیری علم و دانش داشت راهی مکتب که در آن زمان مرسوم بود شد.

زندگی نامه شهدا - صفحه 60