روز جمعه ۹ مرداد ۱۳۶۶ پس از آن که حجاج ایرانی در تظاهرات برائت از مشرکین، شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» سر دادند، نیروهای امنیتی عربستان بر آنان آتش گشودند. در این واقعه ۴۰۲ نفر با تیر مستقیم یا در اثر ازدحام جمعیت کشته و ۶۴۹ نفر زخمی شدند.پس از این واقعه، حکومت عربستان سعودی سفارتخانه خود را در تهران تعطیل و روابط دیپلماتیک خود با ایران را قطع کرد.
نوید شاهد تهران بزرگ به معرفی برخی از شهدای این واقعه پرداخته است:
شهيد سيد رسول دستاران 15 ساله بود که به جبهه رفت. او که آرزوی شهادت داشت در نامه ای خطاب به برادر خود نوشت: برادر عزیز قسم مي دهم که دعا کنی بار ديگر اين جسم گناهکار به کوپن باز نگردد!
از کمک به دیگران دریغ نمی کرد و اگر لقمه نانی داشت، حاضر بود آن را به دیگران بدهد. شخصی با ایمان و دست و دل باز بود. همیشه زودتر از دیگران در محل کار حاضر می شد و برای همکارانش میوه و چایی تهیه می کرد.
شهيد يار احمد جوكار 16 ساله بود که به جبهه اعزام شد او در قسمتی از وصیت نامه خود می نویسد: شهداء حق بزرگى برگردن ما دارند و ادامه نبرد در جبهه خون بهاى عزيزان از دست داده مان مى باشد
خواهر شهید ابراهیم هادی:به نظر من اين زندگي و اين مسير ادامه دارد. شهدا برایشان فرقی نمی کند که با چه کسی رفاقت داشته باشند. به عنوان مثال من كه خواهر ابراهیم بودم براي اينكه دوستانم رو رصد كند براي ما هديه ميخريد و ميگفت به دوستانتان بدهيد و به حجاب دعوتشان كنيد...
زندگی نامه شهید "خسرو ابراهیمی" به نقل از خانواده ایشان
یکی از دوستان شهید می گوید: زمانی که خبر حمله منافقین و صدامیان رسید، خسرو داوطلب شد و من گفتم جای خطرناکی است و شاید بازگشتی نباشد، خسرو گفته بود اگر ما نرویم پس چه کسی از اسلام و ایران دفاع کند؟ اکنون وقت عمل است. این از جوانمردی به دور است.
شهید آرامش سوم راهنمایی را که تمام کرد قصد اعزام به جبهه داشت. اما حداقل سن برای اعزام 15 سال بود. به خاطر همین با شناسنامه برادرش که بزرگتر بود ثبت نام کرد.
مادر شهید سیاوش جوانبخت، در حسرت دیدار مجدد فرزند رشیدشان نشسته اند. از آنجایی که اثری از پیکر مطهر ایشان بدست نیامده است گفته اند: آرزومندم با اسراء برگردد و خوشحالمان سازد.