طلبه جوانی که درس عشق را در مکتب شهادت آموخت؛ از مبارزه با طاغوت تا ایثار در جبهههای حق علیه باطل. محمدرضا سرزارع، شهیدی که نامش در آسمان حماسههای دفاع مقدس میدرخشد.
شهید سعدی سامانیپور تکتیراندازی بود که ۳۰ بار به جبهه اعزام شد و در عملیاتهای فتحالمبین و بیتالمقدس حماسه آفرید.
در سحرگاه هشتم اردیبهشت ۱۳۵۰، کارگران جهانچیت کرج برای احقاق حقوق انسانی خود به پا خاستند. آنان که سالها سکوت کرده و ستم را تحمل کرده بودند، این بار با شجاعتی بینظیر در برابر نظام ظلم ایستادند. اما پاسخ رژیم شاهنشاهی به این اعتراض مسالمتآمیز، رگبار گلوله بود. خون پاک این شهیدان، جاده کرج-تهران را رنگین کرد و نامشان را در تاریخ مبارزات عدالتخواهانه ایران جاودانه ساخت.
سخن از مردی است که از دل روستای محروم "خور ساوجبلاغ" برخاست، با دستان پینه بسته کشاورز و قلبی مالامال از عشق به انقلاب، تا در بیست و دو بهار زندگی، حماسهای بیمانند از ایثار را در جبهههای غرب و جنوب رقم بزند. شهید حسین دهقان نژاد، الگوی سربازی بود که مرز بین "وظیفه" و "عشق" را درنوردید و سرانجام در آستانه عملیات بیتالمقدس، به آرزوی دیرینهاش رسید؛ شهادت در اوج پیروزی.
از مکتبخانههای قزوین تا دانشگاه شیراز، از جهاد سازندگی تا خط مقدم نبرد، شهید حسین بغدادی عمر کوتاه اما پُربارش را وقف خدمت به محرومان و دفاع از انقلاب کرد. او که در یادداشتهایش با خون شهیدان قسم خورده بود به اسلام و مستضعفین، سرانجام در ارتفاعات سختگذر بازری دراز، بیآنکه مزارش را بشناسند، به معبودش پیوست. اینک پس از چهار دهه، نام این رزمنده بیمزار، همچنان در آسمان دفاع مقدس میدرخشد.
زندگی را در کودکی با روزی چهار تومان دستمزد آهنگری تاب آورد، ظلم رژیم شاه را در نوجوانی با پرچمداری هیئتهای انقلابی پاسخ گفت و در جوانی، با آرپیجی بر دوش، تا پای جان در برابر متجاوزان ایستاد. شهید غلامحسین اللهوری نیکچه، فرزندِ مستضعفانِ میانه، اسطورهای شد که در عملیاتهای سخت، بیهیچ ترسی جنگید و سرانجام در خط مقدم جبهه، تیر دشمن به گردنش نشست تا شهادت، مُهر پایانی باشد بر زندگی کوتاه اما پُربارِ این سرباز گمنام انقلاب.