نوید شاهد - پدر شهید "مدافع حرم سید مجتبی ابوالقاسمی" در خاطره ای می گوید: «مدام با خودم میگفتم: «اسمش که اسم خوبیه! سیدمجتبی! چرا خواسته سجاد صداش کنیم؟!» همان لحظه تعبیری در دلم جا خوش کرد؛ اما هیچگاه قاطعانه و مطمئن به زبان نیاوردم. با خودم گفتم: «شاید خداوند اعمال سید را به عنوان یک سجده کننده و عبادت کننده پذیرفته است و سید خوشحال از این ماجرا چنین درخواستی کرده است.» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۰۶۵۲۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۳۱
نوید شاهد- شهید "احمد زابلي" از شهدای هشت سال دفاع مقدس است. دوستش در خاطرهای میگوید: «تمام شب را در نمازخانه پادگان به با دوستش به سر بردند و با التماس از پیشگاه خداوند تقاضا نمودند تا بتواند در گروه اعزامی فردا حضور داشته باشد و شهادت و عاقبت بخیری را نصبش گرداند. صبح با دلهره و اضطراب و فراوان به خط شدند تا فرمانده گردان آخرین بازدید را نیز به عمل آورد، چون دستور داده بودند که تمام بچه های زیر پانزده ساله را برگردانند...»متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۰۶۵۱۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۳۱
«پس از مدتی دیدیم که رفتن داوود به سوریه جدی شد؛ دورههای بازآموزی میرفت و از تمام این وقایع با آب و تاب بسیار برایم میگفت. پیش از رفتن با او خداحافظی نکردم به این دلیل که شاید از کار خود پشمان شود و بازگردد، ولی جمله زیبایی را از خودش برایم به یادگار گذاشت، او گفت: «بابا من یک روز میمیرم و یا مریض میشوم و یا تصادف میکنم، ولی اگر روز قیامت امام حسین (ع) آمد سر راه من را گرفت گفت؛ آقای داوود تویی که حسین حسین می کردی، مداحی می کردی صدای هل من ناصر را شنیدی ولی به یاری خانواده من در عراق و شام و سوریه نرفتی؛ شما زیر دِین می روی؟» آنچه خواندید بخشی از سخنان «داریوش نریمیسا» پدر شهید «داوود نریمیسا» از شهدای مدافع حرم استان خوزستان در گفتگو با نوید شاهد است که شما را به خواندن متن کامل این گفتگو دعوت می کنیم.
کد خبر: ۵۰۶۵۱۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۳۱
نوید شاهد- همرزم شهید "عبدالمهدي ضيايي فر" در خاطره ای می گوید:« با اشاره دست، چشم آغشته به خونم را نشانش دادم، ایشان چشمان خون آلودم را بوسید و گفت:«خوش به حالت، چشمانت بهشتی شد» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۰۶۵۱۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۳۱
نوید شاهد - «علی هاشمی که مطلع شده بود من به مأموریتهای سخت می روم و امکان اسارتم وجود دارد، روزی به دیدنم آمد و دستور صادر کرد که از آن به بعد من و حاج حمید اجازه نداریم بدون دستور مستقیم ایشان به مأموریت شناسایی برویم. دل علی هاشمی در این دیدار پر بود و برای اولین بار با من درد دل کرد و از اوضاع نالید. با خود گفتم:«آن قدر به هاشمی فشار آمده که با من درد دل می کند.» ادامه این خاطره از همرزم شهید"سردار علی هاشمی" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان خوزستان بخوانید.
کد خبر: ۵۰۶۵۱۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۳۱
نوید شاهد- همرزم شهید "منصور بصیری فر" در خاطره ای می گوید: «با لبخند گفتم:تو که جانمازت را به کسی نمی دادی حالا چه شده؟! سرش را به زیر انداخت گفت:شاید آخرین دیدارمان باشد نمی دانم چرا احساس میکنم در این عملیات شهید می شوم. گفتم:خوابی دیدی؟!» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۰۶۵۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۳۱
نوید شاهد - «پاشو اون دله ۱۷ کیلویی را پر از آب کن. منهم سهیل (جعفر) ملک زاده را می برم پیش لوله آب به هوای اینکه می خواهم از او عکس بگیرم ، تو دله ۱۷ کیلویی آب را خالی کن روی سهیل و فرار کن..» ادامه این خاطره از همرزم شهید "جعفر ملک زاده" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان خوزستان بخوانید.
کد خبر: ۵۰۶۵۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۳۱
نوید شاهد - «نزدیکش شدم و گفتم:سیدجان نمی ترسی این طور روی خاکریز راه می روی؟ لبخند همیشگی بر روی لبانش نشست و گفت:مگر چه می شود؟ می رویم به بهشت. ما که آرزویمان همین است. در حرفها و لبخند سید فکر می کردم که درست می گوید مگر ما برای شهادت نیامدیم. درست چند دقیقه بعد...» ادامه این خاطره از همرزم شهید " هیبت اله فرج الهی " را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان خوزستان بخوانید.
کد خبر: ۵۰۶۵۰۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۳۱
نوید شاهد-به مناسبت سوم خرداد جمعی از مسئولان با حضور در گلزار شهدا خرمشهر به مقام شهدای این شهرستان ادای احترام کردند.
کد خبر: ۵۰۶۴۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
نوید شاهد- «در عملیات آخر دوستانش از حالات عجیب او در نماز و دعای بعد از آن تعریف می کردند. طوری که برایشان مشخص بود که ایشان ماندنی نیست ؛ عملیات الی بیت المقدس که آزاد سازی خرمشهر بود، 3 مرحله داشت. در مرحله دوم ایشان روز قبل از شهادت برای تدارکات به اهواز آمدند و با توجه به زمان زیادی که عملیات طول کشید و فراغتی که برایشان پیش آمد، سری هم به منزل زدند. دیدار کوتاهی داشتیم. و بعد گفت وقت ندارم باید زود برگردم. حدود یک ساعت شد و رفت و دیگر ندیدیمش تا در معراج شهدا. » آنچه خواندید بخشی از سخنان « عبدعلی اولی پور» پدر شهید « محسن اولی پور» از شهدای استان خوزستان در گفتگو با نوید شاهد است، شما را به خواندن متن کامل این گفتگو دعوت می کنیم.
کد خبر: ۵۰۶۴۹۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
به مناسبت سوم خرداد و سالروز آزاد سازی خرمشهر؛
نوید شاهد - به مناسبت سالروز آزاد سازی خرمشهر، اداره بنیاد شهید و امور ایثارگران استان خوزستان با همکاری اداره حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس خوزستان و امور فرهنگی پردیس حضرت فاطمه الزهرا(س)، مسابقه کتابخوانی با عنوان «شهرم در امان نیست» را برگزار می کنند.
کد خبر: ۵۰۶۴۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۲۹
نوید شاهد- عبدالرحیم سعیدی راد دوست شهید "عبدالرحمان موسايي قلعه عبدالشاهي" در دفتر خاطرات خود می نویسد:« عملیات تمام شده بود و ما کوله پشتی های بچه های شهید را به واحد تعاون گردان عمار تحویل می دادیم که متوجه شدم در یکی از کوله پشتی ها باز است وقتی داخل آن را نگاه کردم چند قوطی خالی واکس یک فرچه و یک پارچه سیاه واکسی در آن بود صاحب کوله پشتی همانی بود که مدت ها به دنبالش بودم...» متن کامل خاطره این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۰۶۴۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۲۹
نوید شاهد- « مادر به گوشه ایی از اتاق خیره شد گویی که حبیب در اتاق بود و ادامه داد:«در همان شبی که فرزندم حبیب به شهادت رسید در خواب و رویا سه بانوی بزرگوار را دیدم که آمدند و پس از احوالپرسی از من خواستند که به نماز ایستاده تا آنها به من اقتدا کنند من خجل و شرمنده شدم و از انجام این کار خودداری کردم و کوچکی خود را در برابر بزرگی آنان اظهار نمودم ولی آنان با اشاره به مقام خاصی که از طرف خداوند به من عطا شده بود اصرار بر خواندن نماز و اقتدا به من را داشتند که در وضعیتی ملتهب از خواب برخاستم.» در ادامه خاطرهای از مادر شهید «حبیب قصاب بلنده» را بخوانید.
کد خبر: ۵۰۶۴۱۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۲۹
نوید شاهد- عبدالکریم سخاوت پور دوست شهید " عبدالرضا صادقي " در خاطره ای روایت می کند:« ما با هم به عضویت بسیج عشایر در آمدیم و با وجود جثه استخوانی و ضعیفی که داشتند اما در مسائل عقیدتی و فرهنگی بسیار سرآمد بودند و به مرحله ای از معرفت و شناخت دینی رسیده بودند که با همان سن کم آن موقع هفده ساله بود به عنوان سخنران قبل از خطبه های نماز جمعه به امامت آیت اله قاضی انتخاب شدند و با سخنرانی غرای خویش به تبین اهداف انقلاب اسلامی و چگونگی دفاع مقدس از اسلام و میهن پرداختند.» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۰۶۴۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۲۹
نوید شاهد- مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خوزستان برنامههای سوم خرداد بنیاد خوزستان بهمناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر را اعلام كرد.
کد خبر: ۵۰۶۴۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۲۹
نویدشاهد- شهید" سیدعبدالرضا موسوی" درقسمتی از وصیت نامه خویش می نویسد:«بجنگیم تا انقلابمان ادامه یابد و اسلام پیروز شود و آزادی و برابری و قسط اسلامی برقرار گردد و سرانجام استكبار و ستمگری و شرك و استبداد و استعمار در سراسر جهان نابود شود...» در ادامه متن وصیت نامه این شهید بزرگوار را بخوانید.
کد خبر: ۵۰۶۳۵۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۳۱
به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر؛
نویدشاهد- شهید" سیدعبدالرضا موسوی" درقسمتی از دلنوشته خویش به همسرش می نویسد:«تو مرا در رستن از چاه و چاله و بیراهه یاری دادی و دغدغه از دست دادن چیزی را، حتی تو و فرزندم را از دلم بیرون كشیدی و ناچارم نساختی كه از شریف ترین موهبت خدا، یعنی «شهادت» روی برتابم بلكه یاری فراوانم رساندی.»در ادامه متن دلنوشته این شهید بزرگوار را بخوانید.
کد خبر: ۵۰۶۳۵۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۰۱
نوید شاهد - همرزم شهید "نادر تاج الديني" از فرار شهید و به همراه چهار دوست و همرزمش از بیمارستان میگوید: پنج نفرشان در بیمارستانی در قم بستری شدند و مدام در حال نقشه کشیدن بودند تا از دست پزشک و پرستار و نگهبانان فرار کنند و خود را به عملیات برسانند. سرانجام در روز چهارم عید نوروز موفق شدند و شبانه فرار کردند و با همان لباس بیمارستان خود را یک راست به جبهه رساندند. ادامه این مطلب را در نوید شاهد خوزستان دنبال کنید.
کد خبر: ۵۰۶۳۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۲۸
نوید شاهد - شهید مصدق طاهری از شهدای دوران دفاع مقدس است. خانواده اش از خاطرات حضور ایشان در جبهه های جنگ این چنین میگویند: «در عملیات کربلای 4 و 5 با نهایت درخواست به التماس افتاد تا فرماندهان او را اجازه ورود به جبهه دهند اما به قول خودش تنها به جرم نیاز بیشترش در پشت جبهه محکوم به ماندن در شهر شده و به کار اعزام نیرو به جبهه مشغول شد. حرصی عجیب به جانش افتاد وقتی رزمنده ای را می دید که خاکی و خسته از جبهه برمی گشت او در این لحظات می گفت: من مثل اموال سپاه بایگانی شده ام...» در ادامه نوید شاهد شما را به خواندن خاطره این شهید بزرگوار دعوت مینماید.
کد خبر: ۵۰۶۳۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۲۸
به مناسبت سوم خرداد و سالروز آزاد سازی خرمشهر؛
نوید شاهد- رئیس اداره بنیاد شهید و امور ایثارگران منطقه 2 اهواز به همراه جمعی از مسئولین با خانواده شهید «محسن اولی پور» دیدار کردند.
کد خبر: ۵۰۶۳۱۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۲۸