قسمت نخست خاطرات شهید «مجید آتشفراز»
همرزم شهید «مجید آتشفراز» نقل میکند: «یک بعدازظهر بود که از خط برگشت. گفت: علیرضا! یک لیوان آب خنک به من میدی؟ گفتم: تا برگردی آب خنک درست میکنم. در حال وضو گرفتن بود که گلوله خمپاره آمد، منفجر شد و سر او را برد.»
کد خبر: ۵۶۱۸۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۴
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «محمد کارگر» میگوید: «قبل از اینکه شهید به شهادت برسد، همرزمش بهش اطلاع میدهد که تیراندازی شده است و تا شهید متوجه میشود تیر به گلویش اصابت میکند. همرزم شهید گفت زمانی که شهید به شهادت رسید بوی خوشی از پیکرش به مشام میرسید...»
کد خبر: ۵۶۱۷۸۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۳
خاطره نگاری جانبازان
آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با جانباز 70 درصد سرافراز «حاج حسین خسرو خاور» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند
کد خبر: ۵۶۱۷۴۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۲
خاطرات شفاهی پدر شهید؛
پدر شهید «سید مسعود عزیزآبادی» در خاطرات ی از مردانگی و جسور بودن فرزند شهیدش گفت: «مسعود به هیچ وجه زیر بار حرف زور نمیرفت و هرکجا حقی پایمال میشد از مسعود کمک می گرفتند. اعزام به جبههاش کاملا داوطلبانه بود.»
کد خبر: ۵۶۱۶۹۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۲
خاطرات شفاهی پدران شهدا؛
پدر شهید «غلامحسین وروانی» در خاطرات ی از فرزند شهیدش گفت: «قبل از تولد غلامحسین، هر فرزندی که به دنیا می آمد از دنیا می رفت. نذر کرده بودم که اگر خدا به من فرزندی عطا کند او را سرباز امام زمان (عج) تربیت کنم و درس فقه بخواند. مشکلاتی پیش آمد و نشد و خداوند به گونهای دیگر برای او مقدر کرده بود تا سربازی کند.»
کد خبر: ۵۶۱۶۸۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۲
«گفتم خوب، فردا ما هم با شما هستیم؟ ما را هم با خودت میبری؟ نگاه معناداری به من کرد و جواب داد اگر با من بیایی دیگه برنمیگردی! ...» ادامه این خاطره از شهید «محسن بلندیان» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۱۶۸۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۱
خاطرات شفاهی مادران شهدا؛
مادر شهید «محمد غیاثی پور» در خاطره از فرزند شهیدش گفت: «محمد 13 ساله بود که جنگ شد. پدرش افسوس میخورد که چرا جوانی ندارم که راهی جبهه کنم. محمد با شنیدن حرف پدر گفت پدر جان پس من جوانت نیستم! اگر چه سنم کم است اما من آرزوی تو را برآورده می کنم.»
کد خبر: ۵۶۱۶۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۰۸
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «علی اصغر غیاث آبادی» در خاطرات ی از وضعیتی اقتصادی ضعیف خانواده، کمک علی اصغر در امرار معاش خانواده و کمک پدر بودن شهید برایمان گفت که مخاطبین گرامی را دعوت به دیدن آن میکنیم.
کد خبر: ۵۶۱۶۸۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۶
خاطرات شفاهی مادران شهدا؛
مادر شهید «حسین علی آبادی» در خاطرات ی از فرزند شهیدش گفت: «حسین خیلی مهربان و با حجب و حیا بود. با آن که وضع مالی پدرش خوب نبود، هرگز از پدرش چیزی نمیخواست که باعث ناراحتی ایشان شود.»
کد خبر: ۵۶۱۶۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۰۸
خاطرات شفاهی مادران شهدا؛
مادر شهید "علی اکبر خسروانی" در توصیف فرزند شهیدش گفت: «افتخار می کنم که بچه ام را به راه قرآن دادم. این کودک برای این دنیا نبود. او مَلک بود و فردوس برین جایش بود. وقتی گریه می کردم او را پسرم صدا نمیکردم ، سرور ما بود. مردی بود برای حراست از مملکتش.»
کد خبر: ۵۶۱۶۷۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۲۷
خاطرات شفاهی مادران شهدا؛
مادر شهید «نادر تمجیدی» در خاطرهای از شفا گرفتن فرزندش و تغییر نام او به نیت نظر و عنایت امام رضا (ع) گفت: «در کودکیاش به شدت بیمار شد و دکترها او را جواب کردند، وقتی او را به خانه آوردم همه گفتند او زنده نمیماند اما تقدیر میخواست او سرباز لشکر 77 خراستان شود.»
کد خبر: ۵۶۱۶۷۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۲۷
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید "محمد علی نائینی" در خاطرات ی از فرزند شهیدش گفت: «روزی عالمی به روستا آمد و بعد از اینکه محمدعلی به موعظه های او گوش داد به خانه آمد و از من خواست به جبهه برود و من هم مانع رفتنش نشدم.»
کد خبر: ۵۶۱۶۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۰۲
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید "غلامحسین نوروزی نژاد" در خاطره ای از فرزند شهیدش گفت: «انقلاب که شد درس را رها کرد و راهی جبهه ها شد. تا امر امام خمینی ره را اجرا کند. این نظام به برکت وجود خون این شهیدان است که پایدار مانده است.»
کد خبر: ۵۶۱۶۷۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۰۴
خاطرات شفاهی مادران شهدا؛
مادر شهید "محمود رسولی" در خاطرات ی از فرزند شهیدش گفت: «هنگام شیر دادن محمود وضو میگرفتم. من خیلی روی تربیت فرزندانم حساس بودم. نذر کرده بودم سرباز امام زمان (عج) شود.»
کد خبر: ۵۶۱۶۷۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۰۲
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهیدان محسن و حسین محمدیان در خاطرات ی از محسن فرزند شهیدش گفت:«محسن کتابخانه کوچکی در خانه دایر کرده بود و کتاب های مذهبی که داشت را به بچههای دیگر امانت میداد تا بخوانند. او از بچگی علاقه مند به مجالس امام حسین (ع) بود.»
کد خبر: ۵۶۱۶۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۶
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید "غلامرضا صیدی گواری" در خاطرات ی از اخلاق حسنه همسر شهیدش و کمک او به دیگران برایمان گفت: «او بسیار مهربان بود و همیشه میگفت من لایق شهادت نیستم ولی آنقدر به جبهه می روم تا لباس سبز پاسداری را بر تن کنم.»
کد خبر: ۵۶۱۶۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۶
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «غلامرضا جلولی» در خاطرهای از همسر شهیدش گفت: «همسرم بسیار با اخلاق و مهربان بود. روزی که میخواست راهی جبهه شود گفتم فرزندانت را چه کنم؟ پاسخ داد همه را به خدا میسپارم.»
کد خبر: ۵۶۱۶۶۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۶
مصاحبه با همسران شهدا؛
همسر شهید "غلامحسین محمدی" در خاطره ای از همسر شهیدش گفت: «شبی او تا صبح گریه کرد و صبح هنگام رفتن به جبهه گفت دیشب نوری را دیده ام و می دانم اینبار که به جبهه بروم شهید خواهم شد.»
کد خبر: ۵۶۱۶۶۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۶
«گفتند باید در پادگان و برای حفاظت و نگهبانی آنجا بمانیم. عدهای قبول کردند، اما عدهای از جمله خودم که به قصد جنگ با دشمنان و حضور در جبهه آمده بودم، راضی نشدم در پادگان بمانم ...» ادامه این خاطره از آزاده و جانباز «عزیزالله فرجیزاده» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۱۶۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۱
خاطره نگاری والدین شهدا
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با والدین بزرگوار شهید «محمدعلی ملانوری شمسی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند
کد خبر: ۵۶۱۶۲۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۰