نبرد پایانی/ قسمت نهم
عباس لشگری یکی از جانبازان زنجانی در خاطرات خود از عملیات بدر چنین روایت میکند: منظره ایی بسیار دل انگیز و دیدنی بود و به حقیقت نمایانگر آوردگاه جدال عشق و عقل بود. یاران آقا مهدی او را به عقلانیت و عافیت می خواندند و عشق ازلی هم او را به آزادی و رهایی از بند اسم و رسم و تعلقات دنیوی می خواند!
کد خبر: ۵۷۳۲۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۱۷
نبرد پایانی/ قسمت هشتم
عباس لشگری یکی از جانبازان زنجانی در خاطرات خود از عملیات بدر چنین روایت میکند: کار بسیار بالا گرفت و کم کم داشتم به سمت داخل قایق و درگیری فیزیکی می رفتم که یکدفعه یک نفر از پشت سر دستش را روی شانه ام گذاشت و با لهجه غلیظ ترکی گفت: (الله بنده سی) بنده خدا ! چرا اینقدر ناراحتی!؟ خیال کردم از دوستان و همشهریهای سکاندار است و خیلی عصبی و هجومی برگشتم که چیزی بهش بگم که ناگهان دیدم مقابل چهره خاک آلوده و معصوم سردار مهدی باکری فرمانده دلاور و محبوب لشگر ۳۱ عاشورا ایستادهام.
کد خبر: ۵۷۳۲۰۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۱۶
نبرد پایانی/ قسمت هفتم
عباس لشگری یکی از جانبازان زنجانی در خاطرات خود از عملیات بدر چنین روایت میکند: اوضاعی بسیار هولناک و وحشتناکی بود. با نیروهای حاضر در کوچه و سر چهارراه درگیر می شدیم از بالای دیوارها و پشت بام ها آماج گلوله و موشک قرار می گرفتیم. به سمت بالایی ها شلیک می کردیم. پایینی ها به رگبار مان می بستند. خلاصه درگیری به درازا کشیده و تیراندازی بی امان و بی وقفه عراقیها آنقدر زمین گیر و معطل مان کرد که خشاب اسلحه ها خالی شد و فقط چندتایی نارنجک برایمان باقی ماند. با قطع تیراندازی ، عراقیهای بزدل متوجه اتمام گلوله هایمان شده و قدم قدم به محل استقرارمان نزدیک و نزدیکتر شدند. انگاری آخر کار بود و باید دیگر آماده اسارت یا شهادت می شدیم.
کد خبر: ۵۷۳۲۰۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۱۵
نبرد پایانی/ قسمت ششم
عباس لشگری یکی از جانبازان زنجانی در خاطرات خود از عملیات بدر چنین روایت میکند: هراسان و بلاتکلیف پناه گرفته بودیم که ناگهان از هر طرفی مورد حمله قرار گرفته و برادر پاسدار پیرمحمدی از ناحیه هر دو پا به شدت زخمی شدند. پیکر زخم خورده برادر پیرمحمدی را به جایی امن کشیده و شروع به تبادل آتش با نیروهای دشمن کردیم. برادر پاسدار پیرمحمدی دیگر قادر به راه رفتن نبود و بقدری هم خونریزی داشت که حتماً باید به عقب منتقل می شد.
کد خبر: ۵۷۳۲۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۱۴
نبرد پایانی/ قسمت پنجم
عباس لشگری یکی از جانبازان زنجانی در خاطرات خود از عملیات بدر چنین روایت میکند: به دشت صافی رسیدیم که اتوبان العماره به بصره قشنگ دیده می شد. باور کردنی نبود! دشمن زبون به قدری تانک و نیرو وارد منطقه کرده بود که روی آسفالت اتوبان واقعاً ترافیک در ترافیک بود و انگاری مراسم جشن بود و قصد برپایی کارناوال شادی و راهپیمایی داشتند.
کد خبر: ۵۷۳۲۰۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۱۳
شهید «عباس مومنی جعفری» در فرازی از وصیتنامهاش خطاب به رئیسجمهور نوشت: «اگر به رئیس جمهور با مرکب سیاه(آبی) خودکار رأی دادهایم به خمینی کبیر ولی فقیه زمان، با مرکب سرخ خود که در خودکار رگمان جریان داشت و دارد رأی دادهایم و مرکب سیاه خودکار را با خون سرخ خود پاک خواهیم کرد.»
کد خبر: ۵۷۳۱۹۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۱۳
شهید «عباس مومنیجعفری»، از همان کودکی عاشق حضرت ابوالفضل(ع) بود و در عزاداریهای امام حسین(ع) سقا میشد و آب به دست عزاداران میداد و همیشه در محرم سپاهپوش آقایش امام حسین(ع) بود.
کد خبر: ۵۷۳۱۹۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۱۳
شهید «عباس مومنیجعفری»، یادگار علیاکبر و اقدس هفتم آذر ۱۳۴۱ در شهرستان ورامين به دنيا آمد و پنجم فروردين ۱۳۶۴ در بوكان توسط گروههای ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به سر به شهادت رسید. اسنادی از این شهید گرانقدر در دست داریم که نوید شاهد اقدام به انتشار آن کرده است.
کد خبر: ۵۷۳۱۹۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۱۳
شهید «عباس مومنیجعفری»، یادگار علیاکبر و اقدس هفتم آذر ۱۳۴۱ در شهرستان ورامين به دنيا آمد. با شروع جنگ تحمیلی به جبهه اعزام شد و پس از دلاوریهای فراوان پنجم فروردين ۱۳۶۴ در بوكان توسط گروههای ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به سر به شهادت رسید. در ادامه تصاویری از این شهید گرانقدر را مشاهده میکنید.
کد خبر: ۵۷۳۱۹۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۱۳
«فردای آن روز شهید بابایی به همراه چند نفر دیگر برای پیدا کردن خانه من به اصفهان رفته بودند. پس از تحقیق و بررسی، متوجه میشوند که آنچه به ایشان گزارش شده است واقعیت ندارد. کسانی که با ایشان بودند تعریف کردند که پس از بررسی موضوع، شهید بابایی به شدت ناراحت شد و در حالی که بر پشت دست خود میزد گفت: خوب شد بدون تحقیق تصمیمی نگرفتم خدایا تو را شکر ...» ادامه این خاطره از زبان تیمسار خلبان عباس حزین همرزم شهید سرلشکر خلبان «عباس بابایی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۷۳۱۶۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۱۳
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان در پیامی گفت: شهادت این برادر مجاهد حاکی از شکست و ناکامی روزافزون رژیم نامشروع صهیونیستی در رسیدن به اهداف پلید خود و عمق استیصال و درماندگی در مقابل رزمندگان جبهه مقاومت است و بیشک تداوم اینگونه اقدامات تروریستی و جنایتکارانه بی پاسخ نخواهد ماند.
کد خبر: ۵۷۳۰۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۱۱
خاطرهای از شهید «عباس بازماندگان قشمی»
برادر و همرزم شهید تعریف میکند: «از بس شوق دیدار خانواده را داشتیم، تصمیم گرفتیم تا خود روستای گورزانگ پیاده برویم. چند دقیقهای در میدان فعلی فرودگاه استراحت کردیم. سپس راه را ادامه دادیم. چند متری که رفتیم ناگهان عباس ایستاد و به اطراف نگاه کرد...»
کد خبر: ۵۷۳۰۷۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۱۰
به مناسبت سالروز شهادت شهیدان «بابایی و لشگری»
یادواره شهدای ارتش جمهوری اسلامی ایران و یادبود شهیدان سرلشکر خلبان «عباس بابایی» و سیدالاسرا، سرلشکر خلبان شهید «حسین لشگری» در قزوین برگزار میشود.
کد خبر: ۵۷۳۰۶۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۱۰
مسئول مرکز ایثارگران سپاه فجر استان فارس گفت: به مناسبت شناسایی چهار شهید مدفون در شیراز، روز پنج شنبه میزبان خانواده این شهیدان هستیم.
کد خبر: ۵۷۳۰۵۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۱۰
«موزه سرباز کوچک»، موزهای که با عشق یک کهنه سرباز دفاع مقدس در دزفول پایتخت مقاومت و پایداری ایران اسلامی برپا شده است.
کد خبر: ۵۷۳۰۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۱۰
از زمان دانشجویی نوع لباس پوشیدن عباس، که همیشه ساده و بیپیرایه بود، برای من شگفتی داشت و همواره در جست و جوی پاسخی مناسب برای آن بودم ...» ادامه این خاطره از زبان تیمسار خلبان عباس حزین همرزم شهید سرلشکر خلبان «عباس بابایی» در آستانه سالروز شهادت این شهید بزرگوار را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۷۳۰۱۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۱۰
در راستای برگزاری دومین کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس، بزرگداشت یاد روز «خلبان» و شهید «عباس دوران» پنجشنبه 11 مرداد 1403 در پایگاه هوایی شهید دوران واقع در بلوار مدرس شیراز برگزار میشود.
کد خبر: ۵۷۳۰۰۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۰۹
برگی از خاطرات شهید «عباس بابایی»؛
«من با حالت عصبانیت دست دخترانم را گرفتم و خواستم تا نزد مادرشان بفرستم؛ سرهنگ بابایی به من گفتند: آقاجان! اینها نعمتهای خداوند هستند و قلب و روح دارند. ممکن است برخورد تند ما در آینده برای آنان خاطره بدی باشد ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات سرلشکر خلبان شهید «عباس بابایی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۲۹۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۰۹
برگی از خاطرات شهید «عباس بابایی»؛
«عباس از پدرم خواست تا لحظهای خوشه انگور را از ساقهاش جدا نکند در حالی که همه از خواسته او شگفت زده شده بودیم، بیدرنگ رفت، وضو گرفت و دو رکعت نماز شکر به جا آورد ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات سرلشکر خلبان شهید «عباس بابایی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۲۸۹۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۰۸
خاطرات شفاهی همسران شهدا
همسر شهید «شیخ عباس فلاحی» در ذکر خاطراتی از شهید میگوید: «همسرم میدانست شهید میشود چرا که از قبل خواب شهادتش را دیده بود.» در ادامه این مصاحبه تصویری منتشر میشود.
کد خبر: ۵۷۲۷۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۰۳