همین که این جمله را گفتم دیدم شهید ایرانمنش، تابوت را روی زمین گذاشته و شروع کردند به گریه کردن.
نوید شاهد کرمان، "یک روز 'شهید شیخ علی ایرانمنش' پیش من آمدند و گفتند: چند شهید در معراج شهدا هستند بیا به آنجا برویم و به پدر و مادر آنها تسلیت بگوییم. به آنجا رفتیم. شهدای زیادی آنجا بودند، بابدن هایی قطعه قطعه شده.
یک جنازه درکناری گذاشته شده بود. با شهید ایرانمنش آن را برداشتیم که به بیرون ببریم.
من گفتم:
خدا به فریاد دل پدر و مادر این شهید برسد،  چقدر قد بلند و رشید است!
همین که این جمله را گفتم دیدم شهید ایرانمنش، تابوت را روی زمین گذاشته و شروع کردند به گریه کردن.
تعجب کردم، چرا او از خود بیخود شده است. نگاه اطرافیان به من به گونه ای دیگر شده بود. دوستان همراه کفن را از روی شهید کنار زدند. صحنه ای که با آن روبه رو شده بودم ، برایم غیر قابل تصور بود .جوانی که در برابر همه آرمیده بود، پیکر غرق به خون پسر خودم بود."
راوی: پدر شهید علی کیمیایی

شهید علی کیمیایی بیستم دی 1345، در شهرستان کرمان متولد شد. پدرش حسین ، کتاب فروش بود و مادرش فاطمه نام داشت. دانشجوی مقطع کارشناسی بود، به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و نهم دی 1365، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش شهید شد.




برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده