ناموس و شرف ما در خطر است+ دستخط شهید
جمعه, ۱۱ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۳۷
از جوانان وطن می خواهم که بروند و جبهه ها را پر کنند و امام عزیز را تنها نگذارند، داغ یک 16 ساله سخت است، ولی چون جنگ است و ناموس و شرف ما در خطر است
نوید شاهد کرمان، شهید «فتح الله اورنگی» دهم شهريور 1348، در روستاي كويز از توابع شهرستان جيرفت چشم بهجهان گشود. وی تا دوم راهنمايي درسخواند. سال 1364، ازدواج كرد و صاحب يك دختر شد. به عنوان پاسدار وظيفه در جبهه حضور يافت. دهم آبان 1366، در فاو براثر اصابت تركش به قلب، شهيد شد. مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.
گزیده ای از وصیت نامه شهید فتح الله اورنگی را می خوانیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
مرگ در زندگی ذلت بار شماست و زندگی در مرگ باعزت شماست. خدای تعالی می گوید کسی که بخواند مرا پیدا می کند و کسی که عاشقم شود عاشقش می شوم و کسی که عاشقش می شوم می کشمش و کسی که کشتم بهای او به عهده من است.
سلام بر امام زمان و نایب برحقش خمینی عزیز و سلام بر سرور شهیدان حسین بن علی(ع) و درود بر شهیدان از صدر و خصوصا شهیدان محمد گلشنی و دارا . ملت عزیز این وصیت ساعت 8 شب می نویسم ولی هنوز معلوم نیست آیا به آرزویم برسم یا نه ولی من از خدا می خواهم این آخرین وصیت باشد.
اگر از من حقیر بدی دیده اند مرا ببخشید و حلال کنید. مادر عزیز و پدر عزیز برادران عزیزم خواهرانم و تمام فامیلهای وابسته می دانم که شما منتظر من هستید ولی چکار خدا مرا دعوت کرده و من دعوت او را پذیرفته ام و جای هیچ نگرانی نیست.
همشهریان گرامیم یعنی عزیزانم من بعنوان یک برادر حقیر شما چند پیامی دارم که به شما می گویم. یک لحظه از یاد خدا غافل نگردید. به جای اینکه برای من گریه کنید برای امام حسین(ع) و تمام شهیدان گریه کنید خون من از خون آنها رنگین تر نیست و یک وصیت بزرگ به برادر عزیزم جان الله برادرم اسلحه مرا برگیر و دشمن را سرنگون کن در مرگ من هرگز گریه نکن.
در مرگ من خنده کن. می فهمی هدف چیست و من برای چه رفتم. من برای خدا می روم . من همان راه حسین(ع) می روم. در نگهداری همسر من کوش. اگر فرزندی از من متولد شد اگر دختر شد اسمش را سمیه بگذار و اگر پسر شد مصطفی اسم بگذار.
پدر و مادر عزیز و همسر گرامیم در مرگ من گریه زاری نکنید و ناراحت نباشید و برای امام حسین(ع) گریه کنید وقتی که ایران، عزت و شرف انسان در خطر ما نباید در رختخواب راحت بخوابیم و ایران را دشمنان قرآن بگیرد مگر عراقی که اهواز و خرمشهر و آبادان را گرفت مگر جیرفت را نمی گرفت؟ خوب انسان چطور تحمل می کند بنشیند.
از جوانان وطن می خواهم که بروند و جبهه ها را پر کنند. امام عزیز را تنها نگذارند. برادرم جان الله از تو خواهش می کنم برایم زیاد گریه و زاری نکن. می فهمم داغ یک 16 ساله سخت است ولی چون جنگ است و ناموس و شرف ما در خطر است باید عمل کنی.
نظر شما