نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات شهدا
«اصرار داشت که حتماً به دیدار مراجع تقلید هم برویم موفق شدیم به دیدار آیت‌الله گلپایگانی و آیت‌الله مرعشی نجفی برویم. در این سفر فرزندش غلامرضا را هم آورده بود. می‌گفت این‌ها سربازان آینده امام هستند. باید از همین کودکی با مفاهیم و معارف اسلام آشنا شود ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات دختر شهید «مسیب مرادی‌کشمرزی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۸۷۱۰۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۴

خاطرات شهید غلامحسین سجادی‌زاده:
چند ماه بعد از عملیات والفجر ۸ به اتفاق سید غلامحسین به خط مقدم در شمال شهر فاو اعزم شدیم. به خاطر شرایط خاص و ارتفاع کم سنگر‌ها مجبور بودیم نمازهایمان را نشسته بخوانیم اما در این شرایط شهید سجادی زاده ...» ادامه خاطرات را در متن خبر بخوانید.
کد خبر: ۵۸۷۰۸۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۴

خاطرات شهید «هاشم مرادی»به نقل از همرزمش؛
چهره زیبا و نازنین او را هركس می‌دید متوجه می‌شد كه سفر آخر او است و به كاروان شهیدان انقلاب خواهد پیوست. هرگز فراموش نمی‌كنم روزی‌كه برای انجام عملیات بر ماشین‌های كمپرسی سوار شدیم با روحیه بسیار عالی، آیت‌الكرسی را به ما یاد می‌داد.
کد خبر: ۵۸۷۰۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۰

خاطرات مربوط به شهید «اکبر فتح‌الهی» به‌نقل از مادر شهید؛
مادر شهید «اکبر فتح الهی» می گوید: پسرم خیلی مهربان، خوش رفتار و خوش برخورد بود و چون شغل پدرش نظامی بود بیشتر اوقات کودکی خود را در کوهستان‌ها در بین مردم تهیدست گذرانده بود و به آنها کمک میکرد.
کد خبر: ۵۸۷۰۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۹

شهید حمید ابراهیمی به روایت یکی از دوستان؛
یکی از همرزمان شهید «حمید ابراهیمی» نقل می کند: حمید تدبیر عملیاتی بی نظیری در جنگها داشت.
کد خبر: ۵۸۷۰۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۸

زندگینامه شهید «علی عباس چاچ»؛
شهید «علی عباس چاچ» در همه گرفتاری‌های انقلاب در کردستان، خوزستان جنگ با گروهک ها و در جنگ تحميلي با تمام قدرت و هميشه شرکت داشت و در اکثر عمليات شرکت کرد. چهار بار مجروح شد ولي هيچ وقت احساس خستگي يا کسالت و يا اينکه بگويد مجروح شده بازگو نمي کرد و آمادگي خود را چندين برابر مي کرد.
کد خبر: ۵۸۷۰۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۷

زندگینامه شهید «بهرام توکلی»؛
شهید «بهرام توکلی» با وجود قبولی در رشته روانشناسی دانشگاه اصفهان ولی به جبهه رفت و در منطقه عملیاتی فاو به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۸۷۰۵۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۵

«حدود ۴۰۰ اسیر پشت سرش می‌دویدند. بعد از مدتی یکی یکی از نفس می‌افتادند. آخر سر فقط خودش می‌ماند که هنوز با قدرت می‌دوید ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات سید آزادگان، شهید «حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۸۷۰۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۲

مراسم بزرگداشت شهیدان مقاومت سید حسن نصرالله و سید هاشم صفی‌الدین با سخنرانی سردار ابراهیم بیانی مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران فارس در شهرستان سروستان برگزار شد.
کد خبر: ۵۸۶۹۴۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۷

خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «۵۳»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «من خودم به شهادت همه پرسنل گروهان مظهر روحيه بودم، ولی در نهان دلم برای بچه‌ها و يا خانواده‌ام يک ذره شده بود و آرزو می‌کردم خداوند سلامتی عطا فرمايد تا اين چند روز نيز به سلامتی سپری شود و سالم به نزد خانواده‌ام برگردم...» قسمت پنجاه و سوم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۹۴۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۴

خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «52»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «روحيه بيشتر سربازان به نحو قابل توجهی متزلزل بود و هيچکس حوصله حرف زدن نداشت و اين بدترين خبری بود که به دست ما دادند...» قسمت پنجاه و دوم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۹۴۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۳

خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «51»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «آن شب يک سرباز شبح سياهی در پشت سيم خاردار ديده بود و برايش هم تيراندازی کرده بود، آن شب دو گلوله منور تيراندازی شد ...» قسمت پنجاه و یکم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۹۳۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۲

خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «50»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «اخبار و قراينی که به دست آمده بود باعث شد که شب چهاردهم فروردین پايگاه‌ها به صورت آماده باش درآمدند و وقت و هوشياری را بيش از پيش تاکيد کردند...» قسمت پنجاه خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۹۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۱

روایتی خواندنی از برادر شهید«علی محمد بهبود»
برادر شهید می گوید: علی‌محمد به من گفت: «اگر شهید شدم، از تو حلالیت می‌طلبم.» او شب عملیات راهی خط مقدم شد و صبح روز بعد، دیگر در میان ما نبود.
کد خبر: ۵۸۶۹۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۱

خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «49»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «گرچه يک روز همراه با مراسم ملی ما بود، ولی جز يکی دو سنگر که مرغ گرفته بودند و پيش بينی اين مراسم را کرده بودند، هيچکس نتوانسته بود به فکر باشد؛ حتی سنگر من هم پيش بينی چيزی نکرده بودم و آن روز حتی جيره هر روزه را که معمولاً برنج بود، نگرفتيم و ظهر آن روز کنسرو لوبيا باز کرديم و خورديم...» قسمت چهل و نهم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۹۳۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۰

خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «48»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «هوا ابری و همراه با باد شديد است و گاهگاهی برف پراکنده ريزش می‌کند و روی پايگاه‌ها برف بسيار رقيق و کمرنگی نشسته بود که بعد از چند ساعت توسط آفتاب پاک شد و آثاری از آن باقی نماند، ولی باد همچنان می‌وزيد...» قسمت چهل و هشتم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۹۳۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۹

خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «47»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «چشمم به کارت تبريک‌های فرزندانم افتاد که در لابه لای دفتر خاطراتم قرار داشتند خود به خود خنده‌ام گرفته بود، کارت‌ها را به سليقه خودش انتخاب کرده بود و مقداری نقاشی و جوک و جدول و نوشته‌های ديگر برايم فرستاده بود...» قسمت چهل و هفتم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۹۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۸

خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «46»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «دو پیکر شهید، يکی مربوط به سرهنگ «علی اصغر لو» از نيروهای ويژه هوابرد که به دست کومله‌ها کشته شده بود و يک پیکر هم مربوط به يک پيش‌مرگ که هلیکوپتر آن‌ها را به سقز بردند...» قسمت چهل و ششم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۹۲۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۷

خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «45»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «آن شب به خاطر تاريکی زياد، دره کنار پاسگاه را با منور روشن ساختيم و تاريکی، ريزش برف پر آب و شدت باد به حدی بود که بيرون آمدن از سنگر کشنده بود...» قسمت چهل و پنجم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۹۲۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۶

خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «44»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «به خرم آباد تماس گرفتم، فاصله بين ملاير تا خرم آباد بايستی با توجه به مسافت در مدت حدود 3 ساعت تا 3:30 ساعت طی شود، ولی از حرکت آنها بيش از 5 ساعت گذشته بود اما هنوز نرسيده بودند....» قسمت چهل و چهارم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۸۹۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۵