«در جلسهها خوراکی، میوه و ... میدادند. مسیب نمیخورد. میگفت تا وقتی همه نیروهای من از این پذیرایی استفاده نکنند من هم نمیخورم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «مصیب مرادیکشمرزی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۵۴۵۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۰
برگی از خاطرات شهید «بهتویی»؛
«سردار بهتویی همیشه گوش به فرمان مافوقش بود و برای انجام وظیفه زمان خاصی را نمیشناخت ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید «رجبعلی بهتویی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۵۴۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۰
برگی از خاطرات؛
«یکی از ویژگیهایی که شهید میوهچین در اجرای آموزش نظامی داشت، این بود که در خطرها، خودش از همه جلوتر بود و آموزش بهگونهای بود که با حضور مستقیم خود او انجام میشد ...» ادامه این خاطره از شهید «علی میوهچین» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۷۵۳۰۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۸
«در حالی که حسابی وحشت کرده و ترسیده بودم با خودم نقشه میکشیدم که چگونه از کوه به پایین بروم. در همین فکرها بودم که پسر جوانی در مقابلم ظاهر شد و گفت عمه جان مرا نشناختی؟ من محمد هستم ...» ادامه این خاطره از زبان عمه شهید «محمد انصاریان» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۷۵۲۹۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۸
برگرفته از نامههای دانشآموزان به شهدا؛
«هیچ چیزی به جز یاد خدا دلها را آرامش نمیدهد پس به من بیاموز که، چون تو باشم و همچون پروانهها برای وصال معبودم، بسوزم و تا لحظهای که با آرامش نرسیدم، آرام نگیرم ...» ادامه این نامه را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۷۵۲۸۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۷
نوید شاهد آذربایجان شرقی به مناسبت ۱۷ شهریور سالروز شهادت شهید «احد زارع فرید»، آلبوم خاطرات این شهید گرانقدر را برای علاقهمندان منتشر میکند.
کد خبر: ۵۷۵۲۵۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۷
خاطرات شهیدان «علیرضا و محمدرضا غلامی»
قبل از شهادت علیرضا خواب دیدم که درخت نخلی در حیات داریم و آن درخت خیلی زیاد طاره کرده که از دیدنشان تعجب کردم رفتم بچه ها را صدا زدم و گفتم: بیایید ببینید که درختمان چقدر طاره کرده...»در ادامه خبر خاطرات شهیدان غلامی به روایت مادرشان را بخوانید.
کد خبر: ۵۷۵۲۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۷
شهید در منطقه به «جعفرخان» معروف بود و به عنوان فرماندهای گرهگشا، کسی بود که در عرصه هشت سال دفاع مقدس هم نقشآفرین بود و حتی در آن دوران از دلاورمردانی بود که از اروندرود عبور کرد.
کد خبر: ۵۷۵۱۹۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۵
خاطرهای از شهید «سیدیداله امامی»
شهید «سید یدالله امامی» در پاسخ به هدیه فردی که او را آزاد کرد، گفت: من برای پول كاری انجام ندادم چون اموال منع قانونی و شرعی نداشت و اسم حضرت زهرا (س) را آورديد كمكتان كردم تا آزاد شوید.
کد خبر: ۵۷۴۹۹۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۹
مدیرکل بنیادشهید و امور ایثارگران استان لرستان در پی شهادت سرباز وظیفه «فرشید میریان» پیام تسلیتی صادر کرد.
کد خبر: ۵۷۴۸۷۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۳
خاطرات شهید «محمدعلیم عباسی گراوند» به نقل از پسرعمویش
پسرعموی شهید «محمدعلیم عباسی گراوند» میگوید: نوحهخوان عوض شد، ضرب آهنگ زنجیرزنی سرعت گرفت، سنگینی زنجیر بازوهایم را خسته کرده بود، نفر جلوییام را دیدم که اشک از گونههایش میریزد و زنجیر میزند، جثه لاغر و تکیدهاش خیلی آشنا به نظر میآمد، ستون حرکت کرد همین طوری شُرشُر اشکهایش ادامه داشت.
کد خبر: ۵۷۴۸۵۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۶
مروری بر زندگی و خاطرات شهید «علیرضا ناصری نسب»
شهید «علی رضا ناصری» تا یک ماه بعد از آزادسازی سوسنگرد نیز در شهر ماند و پاسداری از این شهر را به عهده گرفت.
کد خبر: ۵۷۴۸۴۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۱
خاطراتی از دفتر خاطرات شهيد «اسداله کردی»
شهید «اسداله کردی» در خاطرات خود آورده است: تنها كارم شاد كردن دل بچه های محصل بود. به وسيله خريدن چند دفتر و قلم از حقوق ناچيزم كه حتي گاهي به قيمت بی پول ماندن خودم در آن دوره افتاده و غريب تمام می شد.
کد خبر: ۵۷۴۸۳۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۰۹
خاطرهای از همرزم شهید «محمدحسن ولیپوری»
همرزم شهید «محمدحسن ولی پوری» در بیان خاطرات وی می گوید: من به ايشان گفتم، رزمنده نكند از بعثی میترسی در جوابم گفت: اگر خدا توفيق داد و عمليات آغاز شد در جنگ و رو به روی بعثیها معلوم مي شود كه مادر چه كسي پسر اورده است كه واقعاً همينطور هم بود چون در جبهه مثل شير مي چنگيد و در داخل شهر و محل هم يك مبارز تمام عيار بود.
کد خبر: ۵۷۴۸۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۰۸
برگی از خاطرات شهید رئیسجمهور «رجایی»؛
«شهید رجایی به من گفت فلانی شما بیا موقتاً برو و استاندار زنجان باش. من گفتم تجربه ندارم و قبلاً استاندار نبودهام و کار بلد نیستم. گفت خوب یاد میگیری مگر همه آنهایی که حالا استاندار هستند قبلاً هم استاندار بودهاند؟! ...» ادامه این خاطره از شهید رئیسجمهور «محمدعلی رجایی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۷۴۷۸۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۰۷
برگی از خاطرات شهید رئیسجمهور «رجایی»؛
«روزی آقای رجایی به من گفت: «همه جا را بررسی کن. هر جا ماشین بنز دیدی، آن را بگیر و به سپاه بده». بعضی وزارتخانهها که از این دستور مطلع شدند، بنزهایشان را مخفی کردند ...» ادامه این خاطره در آستانه سالروز شهادت رئیسجمهور «محمدعلی رجایی»، از این شهید بزرگوار را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۷۴۷۴۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۰۶
زندگینامه شهید «ولیالله توکلی»
شهید «ولیالله توكلی» دانشآموز شهیدی است که در دوران جنگ تحمیلی پیوسته به مراكز اعزام نیرو مراجعه میكرد ولی بهعلت سن كم از اعزام وی خودداری میشد تا اینكه بر اثر این توجه به جبهه و آرزوی اعزام به مناطق عملیاتی، از درس و مدرسه جدا شد.
کد خبر: ۵۷۴۷۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۰۶
«من خیلی دلم برای شهادتش تنگ میشود چرا که مصداق دوست خوب و مانند برادر برای من بود که از خبر شهادتش واقعا متاثر شدیم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «مصیب مرادیکشمرزی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۴۶۷۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۰۵
برگی از خاطرات شهید رئیسجمهور «رجایی»؛
«رجایی پس از طی دوره آموزشی و دریافت درجه گروهبان سومی در کنار فعالیتهای نظامی به تحصیل ادامه داد. در مدت ۵ سال خدمت در ارتش که مدت ۴ سال در نیروی هوایی و یک سال در نیروی زمینی ارتش بود. دوره متوسطه را در رشته ریاضی با تحصیل شبانه به اتمام رساند. قبل از سال ۱۳۳۴، شهید رجایی به همراه عده دیگر از همکارانش به علت فعالیتهای مذهبی از نیروی هوایی تسویه شدند و به نیروی زمینی ارتش انتقال یافت. علیرغم میل باطنیاش جهت خدمت در نیروی هوایی هرگز نتوانست به نیروی هوایی باز گردد و ناگزیر مجبور به استعفا شد ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات خواندنی شهید رئیسجمهور «محمدعلی رجایی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۴۶۳۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۰۵
قسمت دوم خاطرات شهید «محسن ناظمیان»
همرزم شهید «محسن ناظمیان» نقل میکند: «هربار که با سینهخیز خود را جلو میکشاند، یک قدم از دشمن دورتر میشدند. لحظات به اندازه تمام سنگریزههایی شده بود که در سینه محسن فرو میرفت. بالاخره آخرین بار هم با یک دست بر زمین فشار داد و با یک خیز، خود و مجروح را کشاند پشت خاکریز. خیز بلندی بود، به بزرگی نجات یک انسان.»
کد خبر: ۵۷۴۴۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۳۱