خاطرات شهدا - صفحه 4

navideshahed.com

برچسب ها - خاطرات شهدا
کارگردان سینما و تلویزیون:
کارگردان سینما و تلویزیون گفت: گنجینه دفاع مقدس مملو از مفاهیم والایی است که می‌توان آنها را در قالب فیلم‌هایی همچون «صیاد» به نسل جدید منتقل کرد.
کد خبر: ۵۸۹۹۴۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۳

برادر شهید «محمدرضا خالصی‌دوست» نقل می‌کند: «از در خانه که بیرون می‌رفت، جیبش پر از پول بود، اما وقتی برمی‌گشت، جز کرایه تاکسی چیزی تهِ جیبش نبود. روزی به دنبالش رفتم و سر از خرابه‌ای درآوردم. ترس برم داشت. کوبه در چوبیِ رنگ و رو رفته را کوبید. پیرمردی با لباس کهنه در را باز کرد و بچه قدونیم‌قد دور محمّدرضا را گرفتند. از توی گونی چیز‌هایی را درمی‌آورد و به بچه‌ها می‌داد. بچه‌ها شادی می‌کردند و من گریه.»
کد خبر: ۵۸۹۹۳۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۱

«یک شب نگهبان عراقی آسایشگاه به یکی از برادران که زود بلند شده بود اشاره کرد و گفت اسمت چیست آن برادر گفت شنبه اسم پدرت: یکشنبه اسم پدربزرگت: دوشنبه. نگهبان بعثی پس از یادداشت کردن اسم او بیرون رفت و فردا صبح، سروکله‌اش پیدا شد ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۸۹۹۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۲

قسمت سوم خاطرات شهید «عباسعلی حیدرزاده»
مادر شهید «عباسعلی حیدرزاده» نقل می‌کند: «آخرین باری که به مرخصی آمد، قیافه‌اش خیلی نورانی شده بود. به من می‌گفت: دو تا وصیت‌نامه نوشته‌ام. گفته بود: اگر به شهادت رسیدم، مرا در بهشت زهرا دفن کنید.»
کد خبر: ۵۸۹۸۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۹

قسمت دوم خاطرات شهید «عباسعلی حیدرزاده»
خواهر شهید «عباسعلی حیدرزاده» نقل می‌کند: «مادرشوهرم به او گفت: عباس‌جان! بیا داخل بنشین و قدری استراحت کن و بعد برو. این آخرین دیدارمان با عباس بود. لحظه‌های وداع من با او در بهشت زهرا بود. علاقه من و او مثال زدنی بود.»
کد خبر: ۵۸۹۸۶۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۷

قسمت نخست خاطرات شهید «عباسعلی حیدرزاده»
برادر شهید «عباسعلی حیدرزاده» نقل می‌کند: «عباسعلی از جمله کسانی بود که نقش مهمی در سازماندهی نیرو‌های انقلابی در روستای ما داشت. وقتی در بازار تهران کار می‌کرد، جایگاه خوبی داشت. آن‌قدر از لحاظ علم، تقوا و اخلاق در سطح بالایی قرار داشت که در محل کار با ایشان به عنوان یک شاگرد برخورد نمی‌کردند.»
کد خبر: ۵۸۹۸۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۶

قسمت نخست خاطرات شهید «عباسعلی حیدرزاده»
برادر شهید «عباسعلی حیدرزاده» نقل می‌کند: «عباسعلی از جمله کسانی بود که نقش مهمی در سازماندهی نیرو‌های انقلابی در روستای ما داشت. وقتی در بازار تهران کار می‌کرد، جایگاه خوبی داشت. آن‌قدر از لحاظ علم، تقوا و اخلاق در سطح بالایی قرار داشت که در محل کار با ایشان به عنوان یک شاگرد برخورد نمی‌کردند.»
کد خبر: ۵۸۹۸۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۶

برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
«آن روز در پادگان شوشتر انارهای زیادی فرستاده بودند؛ از پشت جبهه، ولی آماده‌سازی و پاک کردنش برای همه سخت بود ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۸۹۸۳۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۱

«نیرو‌های بسیج و سپاه، گاهی دو ماه طول می‌کشید تا عوض شوند و این تنها به واسطه قدرت الهی و با کمک افراد ایجادکننده روحیه مثل شهید صنعت‌کار میسر بود. کسانی که با حجت بودند، اصلا احساس خستگی نمی‌کردند ...» ادامه این خاطره از زبان همرزم شهید «حجت‌الله صنعتکار آهنگری‌فرد» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۸۹۵۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۷

برگرفته از نامه‌های دانش‌آموزان به شهدا؛
«برادرم، خواهرم، هر گاه از خوزستان گذر می‌کنی، آهسته‌تر گام بردار، چرا که بر زیر گام‌هایت شجاع‌ترین و حماسه‌آفرین‌ترین، جوانان این خاک خفته‌اند ...» ادامه این نامه را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۸۹۵۱۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۶

پدر شهید «سید مصطفی حسینی» نقل می‌کند: «یکی از آنها گفت: اهل تهرانم. برای شفای مریض به زیارت مرقد امام خمینی(ره) رفتیم و متوسل شدیم. یکی از ما امام رو در خواب دید. فرموده بود: برای شفای مریض‌تون به مزار شهدای شهر گرمسار برین و اونجا به شهید سید مصطفی حسینی متوسل بشین.»
کد خبر: ۵۸۹۴۹۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۳

دوست شهید «علی حمیدی» نقل می‌کند: «همه‌جا اخلاق پهلوانی‌اش را داشت. بچه‌ها گفتند با هم کشتی بگیریم. هر دو نفرمان از لحاظ قدرت بدنی قوی بودیم. شروع کردیم. یک ربع کامل مبارزه کردیم. بعد از مسابقه گفت: به بقیه گفتم که زمین خوردنت کار من نبود!»
کد خبر: ۵۸۹۴۸۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۱

خواهر شهید «سید محمود حیدری‌نژاد» نقل می‌کند: «از همه خداحافظی کرد. تا دم در منزل رفت و برگشت. دست‌هایش را دور گردن پدرم حلقه زد و او را بوسید.»
کد خبر: ۵۸۹۴۸۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۱

برادر شهید «حسن خادمیان» نقل می‌کند: «یک روز بهش اعتراض کردم: چه خبره صبح به این زودی بلند می‌شی؟ گفت: من می‌خوام سحر از خواب بلند بشم. مگه نشنیدی که می‌گن سحرخیز باش تا کام روا شوی.»
کد خبر: ۵۸۹۴۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۸

برادر شهید «محمدمهدی خادمیان» نقل می‌کند: «تا صبح در آنجا به راز و نیاز با خدا پرداخت. صبح همان روز، مهدی به خواسته‌اش که در وصیت‌نامه‌اش هم به آن اشاره کرده بود رسید، ترکش‌های خمپاره بدنش را قطعه‌قطعه کرد.»
کد خبر: ۵۸۹۴۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۸

مادر شهید «حمیدرضا رسولی‌نژاد» نقل می‌کند: «او را فرستادم چند تا ظرف نفت بخرد. دو ساعت شد نیامد. به دنبالش رفتم. بچه‌های توی صف گفتند: نفت فلان پیرزن رو با فرقون برده در منزلش. منزل آن پیرزن خیلی دور و حاشیه روستا بود. به‌خاطر این کارش او را دعا کردم.»
کد خبر: ۵۸۹۴۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۶

مادر شهید «محمدحسین تولی» نقل می‌کند: «عکس را به اتاق بردم. دور از چشمش به دقت به آن نگاه کردم و بوسیدمش. چشمانم بی‌اختیار می‌بارید. می‌دانستم او آن‌قدر خوب است که لیاقت شهادت را دارد و خیلی زود هم به آرزویش رسید.»
کد خبر: ۵۸۹۲۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۵

مادر شهید «رمضانعلی زرآبادی‌پور»:
«فرزندم در جبهه بود که خواب دیدم رزمنده‌ها در داخل سنگری هستند. پسرم در پشت سنگر مشغول خواندن نماز بود. رزمنده‌ها به فرزندم گفتند که تیر می‌خوری به داخل سنگر بیا ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «رمضانعلی زرآبادی‌پور» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۸۹۲۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۱

مادر شهید «رمضانعلی زرآبادی‌پور»:
«فرزندم در جبهه بود که خواب دیدم رزمنده‌ها در داخل سنگری هستند. پسرم در پشت سنگر مشغول خواندن نماز بود. رزمنده‌ها به فرزندم گفتند که تیر می‌خوری به داخل سنگر بیا ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «رمضانعلی زرآبادی‌پور» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۸۹۲۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۱

مادر شهید «رمضانعلی زرآبادی‌پور»:
«فرزندم در جبهه بود که خواب دیدم رزمنده‌ها در داخل سنگری هستند. پسرم در پشت سنگر مشغول خواندن نماز بود. رزمنده‌ها به فرزندم گفتند که تیر می‌خوری به داخل سنگر بیا ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «رمضانعلی زرآبادی‌پور» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۸۹۲۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۱