نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطره های شهید
روایتی خواندنی از زلیخا رجبی همسر گرامی شهید مهدی بای جامه شورانی
هنوز چند روزی از آمدن ما به رامیان نگذشته بود که مهدی سراسیمه به خانه آمد و گفت؛ امام خمینی (ره) پاسداران را به جبهه فرا خواند و من هم باید به ندای رهبر عزیزم، پاسخ مثبت بدهم، گفتم؛ ما چند روزی بیشتر نیست که به رامیان اسباب کشی کرده ایم، دوباره باید برگردیم؟
کد خبر: ۴۰۸۲۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۸

به مناسبت سالروز شهادت : خاطره ای از سرباز ولایت شهید حسین خدمتی به روایت مادرش
پانردهم مرداد ماه سالروز شهادت حسین خدمتی یکی از شیرمردان سرباز استان هرمزگان می باشد . حسین که عاشق ولایت و مقام معظم رهبری بود در هنگام گذراندن دوران خدمت مقدس سربازی به فیض عظیم شهادت نائل آمد و شربت گوارای وصال حق را نوشید و روحش آسمانی گردید. به همین مناسبت خاطره ای از این شهید سرافراز استان هرمزگان را به روایت مادرش تقدیم میکنیم.گرامی باد یاد و نامش و مبارک باد شهادت این سرباز جان برکف کشورمان .
کد خبر: ۴۰۷۴۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۱۵

خاطره ای از شهید
ابراهیم پسر خیلی خوبی بود مرحبا که چنین پسری داشتی ولی حیف شد که ابراهیم شهید شد، ابراهیم از بهترین سربازان من بود
کد خبر: ۴۰۷۳۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۱۴

خاطره تقی رشمیر
شهید فرمود: برادران (نیروها) بالاتر از ما هستند (در ارتفاع بالا هستند) و غذا بردن برای آنها مشکل است، باید غذای آنها بیشتر از ما باشد.
کد خبر: ۴۰۶۸۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۷

مصاحبه با تقی رشید، همرزم شهید
هیچگاه خودش را بالاتر از نیروهایش نمی دانست ، برای همین همیشه در کنار آنها و با آنها در مبارزات شرکت می کرد و تا آخرین لحظه مقاومت می کرد و هیچ وقت نشد که شهید عزیز در آن عملیات شکست خورده باشد.
کد خبر: ۴۰۶۸۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۷

خاطرات ميرعباس قائمي
برادرزاده من (شهيد كمال قائمي) همیشه از شجاعت و شهامت حسین تعریف می کرد و می گفت: شجاعت ايشان بيشتر از بقيه خصوصياتش بود.
کد خبر: ۴۰۶۲۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۲۷

روایتی خواندنی از مادر گرامی شهید عیسی رمضان پور
تنها تیربارچی گروهان جانبازان بود که در درگیری عملیات رمضان مقاومت کرد او میگفت؛ گروهان ما که در حدود 120 نفر باقی مانده بود با سه تیپ از لشکریان صدام مزدور روبرو بودیم و فاصله مبارزه ما فقط یک خاکریز بود که این شهید همیشه جاوید در نوک خاکریز تیربارش را کار گذاشته بود و هر بار که نیروهای متجاوز بعثی به ما هجوم می آوردند، با یک رگبار یا چند رگبار مسلسل عیسی تمام امید آنها قطع می شود، و چانه آنها را به خاک می مالید.
کد خبر: ۴۰۶۱۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۲۶

او در گردش مسير زندگي راهي را برگزيد که از گرداب مشقت بار نابسامانيها به سوي اقيانوس بيکران هميشه پاک عطوفت شکوهمند خدا مي رفت .
کد خبر: ۴۰۵۳۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۱۱

با وجودي که خون از بدنم مي ريخت حرکت کردم. از وسط ميدان مين عبور کردم ، پاهايم به سيم های تله مي خورد و مين ها منفجر نمي شد...
کد خبر: ۴۰۵۲۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۱۰

خاطره شهید
خاطره شهید حمدالله حسين پور
کد خبر: ۴۰۴۲۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۱

موقع خداحافظي ننه جان مثل هميشه سرش را بالا گرفت تـا اشـكهايش نريزد. اين چيزي بود كـه بهـروز خواسـته بـود، ولـي ديگـر بيـشتر از ايـن را نمي توانست.
کد خبر: ۴۰۴۲۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۰

شعار "سردار شهيد جعفر شيرسوار" در عمليات آزاد سازى مهران به نقل از همرزمش سردار مرتضى قربانى
کد خبر: ۴۰۴۰۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۱۷

سردار شهيد ذات الله صابريان
خاطره اى از سردار شهيد ذات الله صابريان در شب عمليات به نقل از همسنگرش
کد خبر: ۴۰۳۹۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۱۶

خاطره ای از مقاومت شهید جعفر خزایی
آمبولانس به ما نزدیک شد . جعفر از ما خواست که سوار شویم ولی خودش سوار نشد.گفتم : جعفر بیا گفت: شما اگر می خواهید بروید من هنوز سالمم و مقاومت می کنم .
کد خبر: ۴۰۳۴۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۶

مادر شهید الیاس حاجیانی در بیان خاطره‌ای از فرزند رشید خود می‌گوید: روزی الیاس به من گفت؛ مادر بیا من را ببوس شاید دیگر مرا نبینی.
کد خبر: ۴۰۲۶۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۳

خاطره از شهید اصغر دهقان نیری؛ راوی پدر
گفتم: پسرم! ، چطور شما از زمان مرگ خود آگاهی و این حرف را می زنی ؟! در پاسخ گفت: حالا مي بيني، پدر اگر برايت ثابت نشد. اين خط و اين نشان ...
کد خبر: ۴۰۲۶۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۱

شهید سید جمال موسوی حدود سه سال قبل از شهادت از نیروهای ادواتی تیپ بود. او دو سال خدمت مقدس سربازی را با رشادت های فراوان و به یاد ماندنی ، مخصوصاً در انهدام سنگرهای انفرادی و تیر بار و ... با تفنگ 106 م م و قبضه ی مینی کاتیوشا به پایان رسانده بود.
کد خبر: ۴۰۱۸۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۰۹

دو برادر در یک میدان مقاومت
بعد از نه ماه خدمت برادرم از فرمانده نام گرفته بود که مرا به عقب مستقل کند، زیرا فاصله ما با دشمن خیلی کم بود، به طوری که صدای دشمن به راحتی قابل شنیدن بود.
کد خبر: ۴۰۱۶۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۰۲

دست نوشته ها
خاطرات دست نوشته شهید رضا حسنی نامدار
کد خبر: ۴۰۰۸۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۱۹

خاطره اى از شهید علی اکبر عامل هوشمند به نقل از سرهنگ پاسدار سرکار خانم فخرالسادات رحمانی
کد خبر: ۴۰۰۷۴۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۱۶